یه هفته دیگه کنکور دارم مامانم اصلا درک نداره همینطور یه بند حرف میزنه اتاق ندارم خونمون کوچیکه مال خودمون نیست مال پدربزرگم بابام فوبیا مستاجری داره ۱۹ سالمه هنوز دارم تو خونه ای زندگی میکنم که اتاق خواب نداره خیلی سختی زیادی تحمل کردم تا به امروز از وقتی که به دنیا اومدم بابام معتاد بود تا حدود ۹ سالگیم که ترک کرد اون موقع ها به نون شب هم محتاج بودیم بعدش که ترک کرد اوضاع بهترشد اما مامانم یکم مشکل روحی روانی پیدا کرد گذشت وگذشت تا الان که من موندم پشت کنکور و قراره امسال کنکور بدم از اینجا به بعد دیگه نمیدونم چی خدا برام مقدر کرده اما خیلی به آینده امیدوارم برام دعاکنید که زندگیم درست بشه دوست دارم خودم مستقل زندگیم رو درست کنم...
برای اولین بار از زندگیم تعریف کردم چون دلم خیلی پر بود خواستم یکم آروم بشم❤️🩹