بچها با یکی از همشهریهامون ۷ ماه پیش آشنا شدم
تو این مدت خیلی اذیتش کردم واقعا هی رفتم اومدم بی محلی کردم ولی واقعا هنوزم پیگیرمه هنوزم میگه میخامت
چن روزیه ک دوباره باهاش دراتباطم چون واقعا میخامش نمیتونم یروزم باهاش حرف نزنم...
از آینده حرف میزنه همیشه .. از داشته هاش و هدفاش میگه برام .. میگه تا کمتر از دوسال دیگه میام خواستگاریت..ما همو واقعا دوست داریم ولی بنا ب دلایلی مجبور شدم اون اوایل باهاش دراتباط نباشم
هرجا منو میبینه خیلی بهم زل میزنه 🥺هروز ساعت ۷ پامیشه میره تمرین میکنه..میگه میخام مقام بیارم (مسابقه پرورش اندام )ک بابات ببینه موفقیهامو هیچ مخالفتی نکنه با ازدواجمون
(باشگاه داره خودش و مربی بدنسازی هست)
نظرتون چیه؟قصدش ازدواجه؟
هرکس میخام کامنت بی ربط و منفی بذاره بره بیرون از تاپیک