2733
2734
عنوان

این حرفا عادیه پیش خواهر شوهر؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1710 بازدید | 104 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

نوع تربیت و فرهنگش با شما فرق داره .شاید منظوری نداشته .اما چیزهایی که بین اونها شوخی و عادی بوده برای شما غیر طبیعیه .باید براش وقت بذاری .حریم و خط قرمزهای رو مشخص کنید

عزیزم داداش من اوایل ازدواج خیلیییییییییییییی اخترام زنشو داشت خیلییی ی مدت دیدم مثلا ی حالت چقولی گ ...

من   همچین شوخی هایی  هیچ وقت باهاش  نمیکنم   ‌   اصلا دلم  نمیاد  بهش بگم   بتمرگ    اصلا     

  بعد یچیز  دیگه    کاشی‌ های   خونمون    یکم  کثیفی داشت   من  خیلی  وسواس  دارم   از نظر اونا   کثیفی  نداشت    با یه تیکه  پارچه   افتاده بودم بجون ای کاشی ها‌      در غیاب  من   ب خواهرش  ب شوخی  گفت   این چی بلده   هیچی بلد  نیست  ب شوخی        ولی  من می‌شنیدم    محل  نزاشتم  ب حرفشون

2731
آدم خوبیه    خواهر شوهرم      صمیمی  اونجوری   نیستیم   &nbs ...

ببین من مادرشوهرم خیلی خوبه خیلیا

ولی اگه تو تنهایی خیلی از مادرشوهرم حرف بزنم حرفلی عادی ام باعث میشه اون اولویت شوهرم بشه و خیلی خصوصی هامون جلوشون گفته بشه

بخاطر همین همیشه احترام مادرشوهرمو دارم و بهش محبت دارم ولی خیلی تابلو نمیکنم که خیلی خوبه یه جورایی عادی رفتار میکنم انگار که طبیعیه که باید خوب باشیم با هم


اینا اوایل زندگی واقعا مهمه حالا بعد چند سال قلق زندگی میاد دستت دیگه اشکال نداره خود واقعیت باشی و باهاشون خیلی صمیمی بشی چون دیگه شوهرت یاد گرفته هر رفتاری و هر چیزی رو هرجا نگهو احساسات تو رو میشناسه

نوع تربیت و فرهنگش با شما فرق داره .شاید منظوری نداشته .اما چیزهایی که بین اونها شوخی و عادی بوده بر ...

میدونی  من جوریم   ک دلم نمیخواد    آدما   باهام    احساس  راحتی  بکنن    

   مثلا  گفت‌     فلانی  تازه  تو سالن   بوسم کرد     منو میگفت‌ )           بعد من چیزی  نگفتم      خواهرش  گفت   بگو  دلم   خواست       مگه  زبون  نداری   بگو  دلم خواست      

  خیلییی  من   حساسمم‌  این نباید   ب خودش اجازه بده  بگه    مگه زبون  نداری         ایجوری  احساس  راحتی  کرده   امشب  

من   همچین شوخی هایی  هیچ وقت باهاش  نمیکنم   ‌   اصلا دلم  نمیاد &nbs ...

اره عزیزم خوندم نوشتین شما اینجوری نیسین بگو من خیلی ناراحت شدم اومدم مقابله به مثل کنم تو خونه خودمون جلو خواهرام ولی فکر کردم رابطه و عشق ما خ مهمه بیا احترام همو در هر شرایط داشته باشیم بگو بیا کاری کنیم ک جلو بقیه همو بالا ببریم 

ببین من مادرشوهرم خیلی خوبه خیلیا ولی اگه تو تنهایی خیلی از مادرشوهرم حرف بزنم حرفلی عادی ام باعث م ...

  دلم‌میخواد صمیمی  باشم   ولی ‌ ن جوری  ک  ب خودشون  اجاره‌ بدن   همه‌چیز بگن.‌‌

2740
میدونی  من جوریم   ک دلم نمیخواد    آدما   باهام    احساس  ر ...

میگم که .تیپ شخصیت تون با هم فرق داره . البته این قضیه تا حدودی قابل حله و درست شدنیه بلید کاری کنی جذبت بشه و روت حساب ببره بعد کمکم یه سری رفتارهاش رو عوض کنه .شما هم یه مقدار  متعادل تر بشی  یعنی هردوتون از مواضعی که دارید تا حدودی کوتاه بیاین تا تیپ شخصیتی تون به هم نزدیک بشه

ببین من مادرشوهرم خیلی خوبه خیلیا ولی اگه تو تنهایی خیلی از مادرشوهرم حرف بزنم حرفلی عادی ام باعث م ...

حرف شما صحیح ولی مادر من با. عروسمون خیلبییییییییی خوب بود اوایل هرچی برای من و خواهرم میگرفت واسه عروسمونم میگرف منظورم اینکه کارای بزرگ ک هیچی  عیدی و سوغات و .. منظورم مثلا ما خونش بودیم بستنی میگرفت یکی برای اونم میزاشت فریزر بعدا بده بهش  خیلی بهش احترام میداد مثلا عروسمون هر چی میخواس فراهم میکرد  بعد عروسمون وانمود میکرد کار خاصی نیس و وظیفشه و همه همینطورن مادرمم دلسرد ششد الانم دیگه اون عشق و علاقه اولیه ک تا عروسمون چیزی میخواست مامانم خودشو میکشت ک فراهم کنه رو نداره دید واسش فرقی نمیکنه هر کس بهتون محبت کرد با کسی ک بهتون محبت نمیکنه یع فرقی بزارید ک طرف تشویق بشه ادم خسته میشه و دلسرد 

اره عزیزم خوندم نوشتین شما اینجوری نیسین بگو من خیلی ناراحت شدم اومدم مقابله به مثل کنم تو خونه خودم ...

این  وابستگی به خواهراش  خیلی اذیتم‌ میکنه‌    حس میکنم   در غیاب من  راجب خودم خانوادم‌ هم  حرف میزنه‌ ‌      خودمو‌  یجوری  دور ازش حس میکنم.  چون  این باورو دارم  ک با  خواهراش یجوری  همرازن‌  نمیدونم‌  چجوری بگم  ک متوجه  شین    ‌کسی هست اینجوری باشه؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687