از دور بهم بای بای کرد و سلام داد منم خشک جواب سلامش و دادم

سلام بچه ها یه همکار دارم حس میکنم بهم علاقه داره ولی نمیدونم چرا به روی خودش نمیاره شایدم من توهم دارم.. چند روز پیش باهاش شیفت بودم یه همکار دیگه مونم که خیلی شخصیت طنزی داره اونم باهامون شیفت بود‌.. من که توی محل کارم شخصیت آروم و بی سروصدا دارم ولی اون روز اون پسر طنزه خیلی منو میخندوند خیلیییی ها... اون همکارمم که فک میکنم بهم علاقه داره  حس میکردم بدش میومد باهام حرف میزد و منو میخندوند... روز بعدش باز باهاش شیفت بودم(با همون که فک میکنم بهم علاقه داره) نصف شب بود باید می‌رفت بخوابه ولی نرفت موند پیش من یه نیم ساعت بیشتر برگشت بهم گفت راستشو بخوای بعضی از بچه های اینجا جنبه ندارن باهاشون می‌خندیم فک میکنن عاشقشون شدیم  وقتی کسی از کسی خوشش بیاد حتما بهش پیشنهاد میده و این حرفا بعد گفت که ماها الان همکار همیم مثل یه خانواده ایم .. خلاصه کلی هم از خودش تعریف کرد.. دیگه من یه نگاه به گوشیم انداختم  ببینم ساعت چنده که اونم بلند شد خدافظی کرد و رفت... باز امروز من داشتم برمیگشتم خونه اون میومد سرکار یهو از دور دیدمش یه لبخند ملیح زد و بهم بای بای کرد🤕🥺.. منم خیلی سرد جواب سلامش و دادم ... نمیدونم راستش بخاطر رفتار منه که پا پیش نمیزاره یا چی؟؟ اصلا نمی‌فهمم بهم علاقه داره یا چی ؟؟