2737
2734

سلام دوستان ما به طور غیر مستقیم با خانواده پدری دعوا کردیم و قهریم الان من قضیه رو کامل میگم لطفا راهنمایی کنید خواهش میکنم

پدر من توی خانواده ۵ نفری متولد شده و ۱ خواهر و یک برادر داره بعد ها پدر بزرگ من زن دوم هم گرفت که بماند چقدر پدرم باهاش دعوا کرد و اینا

پدر بزرگ من آدم نادرستی هست تقریبا ولی پدر من برخلاف پدرش اهل مال حلال و زحمتکش پدر بزرگم زیاد از بچگی به پدرم توجهی نمی‌کرده و تمام محبت و پولش برا پسر دومش یعنی عموی من بوده پدرم مشکلی نداشت کلی زحمت رو دوشش بود توی هر بدبختیشون توی بی پولی و.... ولی چند سال اخیر وضعشون خیلی توپ شده ولی باز هم با اون همه زمین و خونه به عموم داده به پدرم نداده در حالی که پدرم از بچگی کار می‌کرده دلم واقعا براش میسوزه

ما خیلی خانواده شادی بودیم با این وضع ها حتی با خانواده پدری یبار هم حرفمون نشده مامانم با زن عموم رابطه خیلی خوبی داشت و داره با عمم کلی خوبی در حقشون کردیم اونا هم همینطور بجز این مسائلی که گفتم

تا اینکه قضیه بر میگرده به دی ماه سال ۱۴۰۲

اگه هستین ادامش رو بذارم راهنمایی کنین

کاربری دست سه تا دوسته خوشگل و مهربونه ❤️

بابام بخاطر یه قضیه ای زیادی درگیر شده بود البته حق بود ولی من بهش میگفتم ول کن چیز مهمی نیست و اینا ولی پدرم میگفت آدم باید همیشه از حقش دفاع کنه

یه روز صبح که من رفته بودم مدرسه پدرم اون روز صبح مثل همیشه رفته بوده سر کار صاحب کار بابام پولش رو نمیداده حقوق دو ماه رو البته خودش پول نداشته بابام ۱۲ سال اونجا کار می‌کرده کلی زحمت کشیده براشون اونا هم کم خوبی نکردن ولی بیمه بابام رو نریختن و یه سری مسائل که بابام براش مهم نبود زیاد ولی اون روز صبح بابام یکمی مشکوک شده و رفته سر کار و برگشته خونه عموم و پسر عموی بابام کنار خونه ماست تقریبا رفته در خونه اونا رو زده و از پسر عمو  ش فرم ضامن وام که می‌خواست براش بشه رو گرفته و همینطور در خونه عموم رفته و نمد چی گفته پسر عموی بابام زنگ زده به عموم و پدر بزرگم گفته اینا هم اومدن خونه ما که ببین چرا بابام. اینطوری شده زنگ زدن و مشاوره هم بردنش بابام دو سه روز قبلش هم به ما گیر میداد کی به گوشی من دست زده کی فلان عکس رو از گوشی من پاک کرده و.... آبجیم هم همش وسایل می‌شکوند در حالی که اخلاق بابام خیلی خوب بود همه تعریف میکردن اصلا با ما کاری نداشت کلا زندگی ما زبون زده همه بود با کلی کم و کاستی که نسب به بقیه داشتیم بعدش رفت مشاوره بعدش که اومد خونه همش راه می‌رفت استرس داشت مشکوک بود و بدبین حتی مامانم رو مجبور کرده چرخ خیاطی هاش رو بفروشه در حالی که خودش خریده بود و میگفت خیاطی کن تا به جاهای بالاتری برسی و ...

کاربری دست سه تا دوسته خوشگل و مهربونه ❤️

تو خونمون همش دعوا بود به چیز های عجیب گیر میداد سوال های بیخود می‌پرسید  

اولاش کم کم شروع شد از بد اخلاقی و تا مشکوکی و بدبینی حتی حس میکنم هذیان هم میگفت فک می‌کرد مردم باهاش دشمنن حتی عموم میگفت صبح که میبردمش مشاوره میگفت چرا باید مغازه یه نفر الان باز باشه حتما یه کاسه ای زیر نیم کاسه هست یا مثلا از مدرسه آبجیم زنگ زده بودن میگفت این برنامه ریزی شوند خودش اخلاقش عوض شده بود ما می‌گفتیم میگفت کی شما رو یاد میده یا حتی اصلا تا حالا به من نگفته بود کسی رو میخوای به من می‌گفت کسی رو میخوای واس همون ناراحتی ولی ناراحتی من واس وضعیت پدرم بود بعد میگفت من باید محرم راز شما باشم مودی شده بود اخلاقش دم به دقیقه عوض میشد به مامانم گیر میداد کی گفت تو خیاطی کن این لباس رو کی گفته بپوشی چرا پرده های اتاق کوتاهه چرا موهات این شکلیه

حتی ما فک کردیم شاید تحدید شده شاید زن گرفته شاید اختلال روانی پیدا کرده و هزار جور فکر دیگه

بعد منی که به سحر و جادو اعتقاد نداشتم تو گوگل زدم علائمش دقیقا همون بود بعد باطل سحر گرفتیم و .... یکم درست شد البته خیلییی

بعدش باز شروع شد ولی به شکل دیگه این بار مشکل داشت با خودش حتی بابام گریه هم می‌کرد بعدش گذشت و من زدم علائم سحر و جادو که باز به اونم اعتقادی نداشتم علائم هم همون بود بعد مامانم تخم مرغ شکوند و ... که بهتره ولی الان میگه میخوان به خونه و زندگی ما فتنه بندازن

با خانواده پدری بریده پدر بزرگم فک میکنه تقصیر مامانمه و مامانم رو مقصر میدونه البته با عمم رابطه داریم مامانم چیزی نگفته اونا هم همینطور بابام گفت دیگه نرین حتی مامانم طرفداری اونا رو هم کرد گفت چرا بابامم گفت حق ندارین حتی پدر و مادرم تا فکر طلاق رفت خانواده مادری داییم فهمیده البته پدر بزرگم پدریم گفته من دلم نمیخواست اونا بدونن اصلا یه وضعی میترسم جنگ بشه داییم گفته اگه زیاد اذیت کنن میام با پلیس میبرم

تو رو خدا اگه کسی چیزی میدونه بگه خسته شدممم دیگههه الان ۵ ماههه تو این وضعیت هستیم بابام رفتارش کلا غیر عادیههه

مواد هم نمیکشه مطمئنیم آزمایش داد

چشم هم میگم خوردن بخاطر این بود همه ازشون تعریف میکردن حتی میگفتن خیلی خانواده خوبی دارین دخترای خوب من و خواهرم شوهر خوب به مامانم و ....

کاربری دست سه تا دوسته خوشگل و مهربونه ❤️

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

مشاور چی گفت به پدرتون؟ 

تو نی نی سایت عروسا همه: آرومن ولی مادر شوهرشون جنگی و پرخاشگر😑 از خانواده شوهرشون سرن😐 مجردی پرنسس بودن و خدمتکار داشتن ولی تو خونه شوهر دارن کلفتی میکنن😳همیشه هم احترام خانواده شوهرو داشتن ولی اونا بی دلیل بی احترامی میکنن😵‍💫 انتظار دارن شوهرشون اسمی از خانوادش نیاره🤨 اگه از خانواده شوهرشون کسی  بخواد بیاد خونشون کلی جبهه میگیرن و تاپیک میزنن که چیکار کنم زودتر برگرده خونش و .... و عجیب تر نظراتیه که بقیه میدن🫠 به خصوص اینکه میگن اگه اومدن کم محلی کن😳 برو تو اتاق نیا بیرون خودتو بزن به خواب🤐 برو حمام طولانیش کن تا پاشه بره🙄 اصلا چه معنی داره بخوان بیان خونتون؟!🫨 حالا اگه خانواده خودشون باشن: عزیزم مادرته حق داره بیاد/ خواهرته باید بیاد خونت/ اگه شوهرت ناراحت شد که میخوان بیان محلش نده وظیفشه😒 بابا بس کنید این کارا رو از خانواده شوهر هیولا نسازین🙃 درسته بعضیا واقعا احترام حالیشون نیس ولی درصد کمی دارن😊 همونقدر که خانواده شما حق دارن بیان خونتون و شما رو ببینن یا با بچتون سرگرم شن خانواده شوهرتون هم حق دارن🤗 اگه پدر و مادر شما زحمت کشیدن براتون پدر و مادر همسرتون هم زحمت کشیدن براش😇 همونقدر که خواهر و برادر شما، شمارو دوست دارن و مشتاق دیدارتون هستن؛ همونقدر خواهر و برادر همسرتون، دوسش دارن و دلشون میخواد برادرشونو ببینن😍 یه طرفه به قاضی نرین😉 خانواده شوهر غول نیستن اونا هم آدمن و حق دارن از محبت پسرشون برخوردار باشن❤️در ضمن اونایی که درمورد اسمم پرسیدین که چرا دو تا اسم مختلف میگم نیلا اسم مستعارمه و تو شناسنامه ی چیز دیگس ولی چون نیلا رو بیشتر دوس دارم اونو به کار میبرم/ 
2731
نمیدونم به ما نگفته 

پیگیری کنین 

از مشاورش بپرسین 

تو نی نی سایت عروسا همه: آرومن ولی مادر شوهرشون جنگی و پرخاشگر😑 از خانواده شوهرشون سرن😐 مجردی پرنسس بودن و خدمتکار داشتن ولی تو خونه شوهر دارن کلفتی میکنن😳همیشه هم احترام خانواده شوهرو داشتن ولی اونا بی دلیل بی احترامی میکنن😵‍💫 انتظار دارن شوهرشون اسمی از خانوادش نیاره🤨 اگه از خانواده شوهرشون کسی  بخواد بیاد خونشون کلی جبهه میگیرن و تاپیک میزنن که چیکار کنم زودتر برگرده خونش و .... و عجیب تر نظراتیه که بقیه میدن🫠 به خصوص اینکه میگن اگه اومدن کم محلی کن😳 برو تو اتاق نیا بیرون خودتو بزن به خواب🤐 برو حمام طولانیش کن تا پاشه بره🙄 اصلا چه معنی داره بخوان بیان خونتون؟!🫨 حالا اگه خانواده خودشون باشن: عزیزم مادرته حق داره بیاد/ خواهرته باید بیاد خونت/ اگه شوهرت ناراحت شد که میخوان بیان محلش نده وظیفشه😒 بابا بس کنید این کارا رو از خانواده شوهر هیولا نسازین🙃 درسته بعضیا واقعا احترام حالیشون نیس ولی درصد کمی دارن😊 همونقدر که خانواده شما حق دارن بیان خونتون و شما رو ببینن یا با بچتون سرگرم شن خانواده شوهرتون هم حق دارن🤗 اگه پدر و مادر شما زحمت کشیدن براتون پدر و مادر همسرتون هم زحمت کشیدن براش😇 همونقدر که خواهر و برادر شما، شمارو دوست دارن و مشتاق دیدارتون هستن؛ همونقدر خواهر و برادر همسرتون، دوسش دارن و دلشون میخواد برادرشونو ببینن😍 یه طرفه به قاضی نرین😉 خانواده شوهر غول نیستن اونا هم آدمن و حق دارن از محبت پسرشون برخوردار باشن❤️در ضمن اونایی که درمورد اسمم پرسیدین که چرا دو تا اسم مختلف میگم نیلا اسم مستعارمه و تو شناسنامه ی چیز دیگس ولی چون نیلا رو بیشتر دوس دارم اونو به کار میبرم/ 
2740

الان هنوز پدرتون گریه میکنه؟

هذیان میگه

بدبینه؟

سعی میکنم اگر نظرو راهنمایی که میکنم اول کل تایپیک رو بخونم وطبق شرایط استاتربعدا نظر بدم پس ممنون میشم اگر نظری تو تاپیکم دادین کل تاپیکارو بخونید و ازشرایطم آگاه باشیدبعدا نظر بدین اینجوری همو با حرفامون اذیت نمیکنیم🌺🪻🌺🌷
الان هنوز پدرتون گریه میکنه؟ هذیان میگه بدبینه؟

آره  هر دوش هست ولی خودش قبول نمیکنه هذیان هست میگه شما نمیفهمین اینا 

الان نه بدبین نیست 

کاربری دست سه تا دوسته خوشگل و مهربونه ❤️
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  22 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  23 ساعت پیش
توسط   حسین__بیرو۵  |  3 ساعت پیش