همونم که گفتم رو همکارم کراش زدم لباسشو باهام ست میکرد
از کسی شنیدم که رل داره یه روز هم مرخصی گرفته بود انگار پیش رلش رفته بود دیگه بیخیالش شدم نگاهش نکردم اون ولی هی نگاه میکرد بهم بااینکه هنوزم هول میشم از نگاهش ولی دیگه از فکرم بیرون میندازمش اون کسی که میخام نیست فقط در حد یه حس ساده بود که اونم قسمت من نیست مبارکه رلش باشه 🥲گفتم بیام بگم اونایی که میگفتن اگه دیدیش تعریف کن اینم آخر قصه مون