باشه
من این طوری هستم هر جا برم میگه منم با خودت ببر
تنها جایی نمیره با خواهر برادرهای دیگه هم بره میگه تو هم بیا
آشپزی من می کنم میگه چشمم به تو هست من مشکلی ندارم ولی بعضی وقتا از این که تنهایی ندارم واس خودم ناراحت میشم
چیکار کنم بابلم چند سالی میشه فوت شده
انگار من مونس مامانم هستم فقط