منی که از خودم سر تو گذشتم
منی که از آرامش روانم بخاطر تو گذشتم
آب شدنم و مامانم دید گریه هامو مامانم دید و به حالم دوتایی گریه کردیم
بدون هیچ چشم داشتی به هرچی خالصانه دوست داشتم نفهمیدی
وفادارم به تویی که معلوم نیست به چن نفر وفاداری
احساسمو اون شب کشتی
منو تو اون شب خاک شدم
الان یه جسم بی روحم
پاره پاره های دستمو دیدی؟
آخه احمق هیچکی قد من دوست نداره همه بفکر تیغیدن ازتن و فقط واسه حال کردن خودشونه
یروزی میون اون همه داف عملی یاد دوتا چشم معصوم میافتی که با نگاهش چقدر بهت گفت نرو چقدر التماست کرد ولی رفتی
یروزی فرق منو با بقیه میفهمی که دیگه خیلی دیره
۱۴۰۳.۱.۲۹بوقت