دیشب خانواده شوهرمو دعوت کردم کلی تدارک دیدم سوپ ژله زرشک پلو با مرغ وقتی اومدن دیدم مادرشوهرم دخترای خواهرشم برداشته اورده با خواهرش بدون دعوت منم ب خواهرشوهرم یواش گفتم اینا ک دعوت نبودن کفت بیخیال اومدن دیگ خلاصه اومدن اول گفتن ما سوپ میخوایم شام فعلا نده سفره انداختم سوپ اوردم خوردن با کشک بادمجون و سالاد ماکارانی گفتم سفره ک پهنه شامم بیارم دوباره کاری نشه گفتن والا ما ک نمیخوریم جا نداریم باشه بعدا اصلا مراعات نیمکردن پهن و جمع کردن سفره خیلی زحمت داره هتل ک نیست، خلاصه از اونور کلی بچم غریبی میکرد بهونه میگرفت ، دیگ ی اتفاقی افتاد خاله شوهرم گفت من میرن خونه شاممو بفرستی پرو پرو اسلا دعوتم نبود ، گفتم باشه میفرستم براتون خلاصه رفت مادرشوهرم اینا هم هر چی گفتم شام بیارم گفتن نه خلاصه گفتن بکش ما میبریم شامو ، کلی اعصابم بهم ریخت اینقد زحمت بکش ، بعد بکشم ببرن اصلا دیده نمیشه چقد غذا درست کردم منم گفتم بیاین برا خودتون بکشین ب تعداد من گذاشتم برا خواهرمم تدارک دیده بودم اون نیومد کفتم سهم اونا رو بزارید برا خاله اینا چون من نمیدونستم میان تدارک ندیدم براشون ، خلاصه زفت هز چی ت قابلمه کشید همه رو من کفتم ی تیک برا دخترم فقظ بزارید دیدم ی تیک گردن و‌کتف گذاشته کلی اعصابم بهم ریخت سهم من و شوهز و‌خواهرم اینا رو کشید برد . روز بعدش خاله شوهرمو دیدم گفت عزیژم دستت دزد نکنه غذا فرستادی من فک کردم همش برا خانواده ماس اینا غذا خوردن منم هیچی مگفتم از این همه وقاحت حالم بد شد
حق داری ادم عصبی میشه
شما نباید بشینی به حرف دیگران گوش بدی سر ساعت مشخصی که صلاح می بینی سفره رو بنداز غذات رو بزار هرکی خورد نوش جونش کسی هم خواست ببره . شما مسئول نظرات متفاوت بقیه نیستی محکم باش
مگه اومدن رستوران که میگن سهمنونو بدید بریم 😐😐😐
انگار آشپز استخدام کردن
چقدر پررو و بد و بی نظم و زشت منم دارم خجالت میکشم یعنی چی میبریم خاک تو سرشون بشه معلومه خیلی بدبخت و ندید بدید هستند آخه کی می‌ره مهمونی شامشو می‌بره اصلا دعوت نشده چرا اومده وای چه رویی هم دارن
شما صاحبخانه هستید نباید دیگران برات تعیین تکلیف کنند ،همون اول باید سفره پهن میکردی وهرچه غذا درست کردی را میاوردی ،حالا هرکسی میل داشت میخورد وهرکس میل نداشت نمیخورد ،
اشتباه دومت هم این بود تقسیم غذا رو واگذار به اونها کردی باید خودت تقسیم میکردی .
عزیزم هیچوقت در این حد رو نده به بقیه خودت باید میکشیدی نه اونا
بخدا من تا حالا ندیدم صد بار مامانم دعوت کردم خونم یبار همچین کار چیپی نکرده درک نمیکنم فقط یبار داداشم شام خوابیده بود خودم تو بشقاب براش جدا گذاشتم ببرن بیدار شد بدن حالا مادر شوهرش ولش خاله شوهرش خدایی خیلی رو داشته همونجا یه ذره کوفت میکرد و می‌رفت دیگه اینکارها چی بوده این همه طفلک زحمت کشیده خودشم نخورده
ارسال نظر شما
