پسرم ۵ ماهشه بعد کلی سختی کشیدن و‌دکتر رفتن بچه دار شدن چون واقعا عاشق بچه بودم و اینکه مادر بشم،بچم بدنیا که اومد مادرشوهرم چون شهرستان بود اومد پیشم موند مامان خودمم بود ولی خب مامانم شبا میرفت خونه خودشون مادرشوهرم ولی یک ماه پیش ماه بود روزای اول چون بخیه هام درد میکرد نمیتونستم بچم زیاد بغل کنم بخاطر همین مادرشوهرم همش بغلش میکرد و‌میچرخوند حتی شبا میخواست پیش خودش بخوابونه که من اعتراض کردم ولی انگار پسرم بهش بیشتر از من عادت داره بغل من میومد اصن اروم نمیشد بغل مادرشوهرم سریع میخوابید و اروم میشد بخاطر همین تا گریه میکرد مادرشوهرم از من میگرفتش میگفت بذار من ارومش کنم،الانم که ۵ ماه گذشته احساس میکنم من با بقیه براش فرقی ندارم الان حتی شیشه شیرش میشناسه تا میبینه ذوق میکنه میخواد بره بگیرتش ولی من باشم و نباشم فرقی نداره😔 ممکنه کلا اینجوری باشه؟؟؟کسی چنین تحربه ای داره؟؟؟
نه نه نه
حداقل برای شیر دادن خودت بغلش کن
عزیزم فکر کنم حساس شدی فقط
حساس نشو عزیزم میدونه تو مادرشی
سعی کن به خودت نزدیکش کنی
عزیزم بچست عادت میکنه بهت
ن نترس دختر منم اوایل ب مامانم
یعنی ب همه بغیر از من
الان ۶سالشه مث کنه ب منه
😂😂😂فقط اون مقایسه شیشه شیر با خودت
بهتر بزار بزرگش کنه خدا خیرش بده
مادرشوهرت مگه شهرستان نیست؟؟
بعد ۵ ماه هنوز نرفته خونش؟
ولی بچه ۵ ماهه اونقدر درک نداره به وابسته شدن شاید زیادی حساس شدی
خوب میشه
خوب میشه ولی اگه میخای وابسته خودت باشه باید بیشتر از بقیه باهاش باشی
و اجاره ندی کسی پیشت بمونه من یادم نمیاد بعد زایمانم تا ده روز خونه مادرم بودم کسی پیشم باشه و کمک کنه تازه شوهرم میرفت سر کار نبود یهو یکی دو ماه
نگران نباش بچها اولش همینن بعد که بفهمن جز مادرشون به هیچکی وابسته نیستن خودم تجربه دارم دخترم 15سالشه جونش برام در میره
نه بابا
بچه خواهرم همیشه پیش ما بود
اما مادرشو از همه بیشتر میخاد بااینکه اخلاق خواهرم همچین خوب نیست
اصلا به هیچ عنوان نگران نباش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
