2752
2734
عنوان

موقع زایمان شوهرتون پیشتون بود؟!

| مشاهده متن کامل بحث + 365 بازدید | 28 پست
ولی شوهر من پشت در صدا جیغای منو میشنیده و گریه میکرده 

اخی 🥲

من واسه یه مشکلی تو بیمارستان شوهرم کنارم بود که خیلی درد کشیدم 

هیچوقت یادم نمیره دستشو فشار میدادن و گریه میکردم جیغ میژدم شوهرمم گریه می‌کرد سرشو گذاشته بود رو سینه من زار زار گریه می‌کرد جلو همه🥹🥲🥲🥲❤️

متاهل🧿❤️
سر بچه اولم توی سالن انتظار بود اما سر دومی دم در اتاق بود زایمانم طبیعی بود خیلی سخت بود دو ساعت طو ...

وای 🥲😂

واسه ما با درد پریودی یکم این چیزا هادی شده 

البته زایمان که واقعا دردش سخته 

من تجربه نکردم هنوز 

اما میدونم که واقعا واسه مردا سخته دیدن این چیزا😂

حس میکنن تیر خوردیم در این حد میترسن به نظرم 😂

متاهل🧿❤️

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس

اخی 🥲 من واسه یه مشکلی تو بیمارستان شوهرم کنارم بود که خیلی درد کشیدم  هیچوقت یادم نمیره دست ...

من اون تایمی ک سقط میکردم کنارم بود و دید دردامو بغلم کرده بود گریه میکرد اه یادم نمیره اثن 

 نه که خیلی خوش گذشت قراره جهنمم بریم 🚶‍♀️زندگی من انقدر پرایوته که اگه چیزی راجبم بفهمی میدونم دقیقا کی و کجا بهت گفته :)...ببخش تا روح پاک و ارومی داشته باشی نزار سیاهی دنیا روی قلبت لکه بندازه ..کاربری پنجممه 😑🤦‍♀️
خیلی عالی میشه  ولی مگ امکانش هس تو ایران؟

وا معلومه تازه من بیمارستان دولتی بودم 

اگر در مسائل بارداری و مادری و کودکان نظر میدم چون تجربه سه بارداری و فرزند داری دارم ، شما هم اگر تجربه ندارید بهتره مامانارو نگران نکنید الکی 
2731
وای 🥲😂 واسه ما با درد پریودی یکم این چیزا هادی شده  البته زایمان که واقعا دردش سخته  ...

اره انقدر ترسیده بود زن. زده بود مادرش که بیا که زنم مرد😶اونم تا بیاد بچه به دنیا آمد من یکم وسواس دارم تا بچه رو برداشتن تخت دراز کردن بخوابم اتاق خصوصی بود همون اتاق زایمان کردم و خوابیدم گفتم باید بلندم کنین برم سرویس دستهام بشورم شوهر جان آمد و بغلم کرد برد 

من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم  که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات  ازآن نگاه خسته ات  و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت
من سزارین بودم ولی تو ایران نمیذارن فکر کنم موقع زایمان همسر باشع بعدم بنظرم ذیدنش رغبت مرذ رو به را ...

چرا نمیذارن؟ تازه من دولتی بودم سالهاست اجازه میدن 

اگر در مسائل بارداری و مادری و کودکان نظر میدم چون تجربه سه بارداری و فرزند داری دارم ، شما هم اگر تجربه ندارید بهتره مامانارو نگران نکنید الکی 
اره انقدر ترسیده بود زن. زده بود مادرش که بیا که زنم مرد😶اونم تا بیاد بچه به دنیا آمد من یکم وسواس ...

منی ک بعد ۱۳ ساعت درد زایمان کشیدن ب نحض زاییدن لرزون لرزون خودن رفتم سرویس بهداشتی سرتا پام خون بودا خودم تنها رفتم

 نه که خیلی خوش گذشت قراره جهنمم بریم 🚶‍♀️زندگی من انقدر پرایوته که اگه چیزی راجبم بفهمی میدونم دقیقا کی و کجا بهت گفته :)...ببخش تا روح پاک و ارومی داشته باشی نزار سیاهی دنیا روی قلبت لکه بندازه ..کاربری پنجممه 😑🤦‍♀️
سزارین هم میزارن ؟

اتاق عمله هااا ، اومدیم یکی جوگیر شد دست دکترو گرفت تیغ بدست اصلا نمیشه

اگر در مسائل بارداری و مادری و کودکان نظر میدم چون تجربه سه بارداری و فرزند داری دارم ، شما هم اگر تجربه ندارید بهتره مامانارو نگران نکنید الکی 

شوهر من پیشم بود. اصلا نمیتونم تصور کنم چطوری میخواستم تنهایی و بدون شوهرم زایمان کنم. توی روند زایمان خیلی کمکم کرد (پزشک و پرستار بهش میگفتن چکار کنه). از نظر روحی حضورش برای من ضروری بود. فقط اگه میخواید شوهرتون پیشتون باشه حتما بگید براش یه صندلی بذارن. مردها تحمل اون حجم از استرس رو ندارن و ممکنه نتونن تمام مدت وایسن.


من اگه بازم بخوام بچه بیارم حتما شوهرم باید باهام باشه. حالا چه طبیعی چه سزارین.

منی ک بعد ۱۳ ساعت درد زایمان کشیدن ب نحض زاییدن لرزون لرزون خودن رفتم سرویس بهداشتی سرتا پام خون بود ...

سر اولی منم اینجوری بودم ۱۴ ساعت درد کشیدم همراهم نزاشتن ولی سر دومی اون بیمارستان نرفتم

من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم  که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات  ازآن نگاه خسته ات  و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687