دیشب موقعی که داشتم با ماشینم دور میزدم نزدیک محل کار شوهرم تقریبا...یه موتوری بهم زد آروم ،مقصر بودم ولی موتوری سه پشته بود...پیاده شدن یه عالمه فحش ناموسی بهم دادند و میزدند رو کاپوت عربده میکشیدند فحشاشون افتضاح بود...گفتم خفه شین بابا...یهو جری تر شدند یکیشون لقد زد کنار کاپوت و آینه ی بقلمو شکست،،،تنها کاری که تونستم بکنم این بود که فرار کنم چون انگار نرمال نبودند داشتن میومدن طرف در ماشین شاید مارو میزدند...
حالم خیلی گرفتس اون موقعی توی لرز و شوک بودم بغضم تو گلوم گیر کرده بود شوهرم میگفت میومدی صدام میکردی اما حتی نای بیرون اومدن از ماشین نداشتم
همش حرکاتشون یادم میاد و تو خودمم همشیهویی بغض میکنم تا حالا یه نفر اینجوری باهام تا نکرده بود از خودم بدم میاد که حتی جرات نکردم به کسی زنگ بزنم چون دست و پامو گم کرده بودم