تا حالا شده سرکوفت بشنویداز سمت خانواده که چرا ازدواج نکردین ؟
قبلن از سوالم عذر میخوام 🙏
رنگ لباس سه سالگیم قشنگ یادمه ابی بود لبه دوزی داشت یه ژاکت داشت ...یک کفش عسلی رنگ داشتم ....کنار خونمون یه مزرعه گندم بود....یع اقایی می اومد تو حیاطمون بلوک درست میکرد و بهمون کلوچه میداد همه اینها رو یادمه همسایمون یک گربه داشت میرفت تو کمد ولی یادم نیست همین چنددقیقه پیش سوزنی که رو باهاش دکمه دوخته بودمو کجا گذاشتم 😐😐😐واقعا چرا 🤔🤔🤔
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
نهایتا دل به جایی میرسد که دو راه بیشتر ندارد:یا باید خون شود یا سنگ . حرفی سخنی؟؟؟😉 https://abzarek.ir/service-p/msg/1785823 باید عرض کنم خدمتتون که زن جانی دپم😌😌😌
امام حسن عسکری علیه السلام: بدانید که غیبت فرزندم به قدری طولانی میشود که مردم در شک واقع میشوند؛ مگر افرادی که خدا ایمانشان را نگهداری کند. اثبات الهداة، ج ۶، ص ۴۲۷
تنها موردی که سرکوفت نزدن وگرنه برا هرچیزی که به ذهنت بیاد سرکوفت شنیدم
عزبزم
رنگ لباس سه سالگیم قشنگ یادمه ابی بود لبه دوزی داشت یه ژاکت داشت ...یک کفش عسلی رنگ داشتم ....کنار خونمون یه مزرعه گندم بود....یع اقایی می اومد تو حیاطمون بلوک درست میکرد و بهمون کلوچه میداد همه اینها رو یادمه همسایمون یک گربه داشت میرفت تو کمد ولی یادم نیست همین چنددقیقه پیش سوزنی که رو باهاش دکمه دوخته بودمو کجا گذاشتم 😐😐😐واقعا چرا 🤔🤔🤔
زنی برای تمام فصول برگرفته از شخصیت سر توماس مور ملقب به مردی برای تمام فصول است انسان اصیل کسی است که آرمانی را برگزیده و نه، از سر تعبد یا اقتدار کسی یا تقلید از کسی دست از این آرمان نمی شوید.یعنی هیچ تهدید یا تطمیع، هیچ جاذبه یا دافعه اجتماعی و بیرونی او را از نیل به آرمانهایش باز نمیدارد.
سرکوفت که نه اما خیلی اصرار دارن سنت میره بالا ازدواج کن😔 دعا کن مشکلات صد راه عشقم برداشته بشه هر ...
براتون ایت ااکرسی خوندم
خدا بزرگه عزبزم انشاالله که مشکلاتت حل بشه
رنگ لباس سه سالگیم قشنگ یادمه ابی بود لبه دوزی داشت یه ژاکت داشت ...یک کفش عسلی رنگ داشتم ....کنار خونمون یه مزرعه گندم بود....یع اقایی می اومد تو حیاطمون بلوک درست میکرد و بهمون کلوچه میداد همه اینها رو یادمه همسایمون یک گربه داشت میرفت تو کمد ولی یادم نیست همین چنددقیقه پیش سوزنی که رو باهاش دکمه دوخته بودمو کجا گذاشتم 😐😐😐واقعا چرا 🤔🤔🤔
وقتی یکی شون فهمید درس نمیخام بخونم گفت پس ازدواج کن، منم لج گرده بودم چون پول نمیدادن کلاس بر ...
چرا درس نمی خونی اخه😂
رنگ لباس سه سالگیم قشنگ یادمه ابی بود لبه دوزی داشت یه ژاکت داشت ...یک کفش عسلی رنگ داشتم ....کنار خونمون یه مزرعه گندم بود....یع اقایی می اومد تو حیاطمون بلوک درست میکرد و بهمون کلوچه میداد همه اینها رو یادمه همسایمون یک گربه داشت میرفت تو کمد ولی یادم نیست همین چنددقیقه پیش سوزنی که رو باهاش دکمه دوخته بودمو کجا گذاشتم 😐😐😐واقعا چرا 🤔🤔🤔