مدیر عامل کارخونه تولید رشته تحصیلی هستم😎😎😎 (این بخش امضام فان است) من همون دختریم که قول دادم برای هدفام هر روز بجنگم محکم که تا حدی هم موفق شدم امیدوارم بقیه راه هم درست برم 🧡🧡🧡هر چه تیر زدی زخم نشد جوانه شد 🌱🌱🌱 با افتخار یه نویسنده ام😌 (و عاشق شغلمم هستم😎) یکی از اهداف امسالم چاپ کتابم کار های ادیت هم انجام میدم گاهی آقایون درخواست قبول نمی کنم (راستی سال تولدم رو تو امضام به شوخی نوشتم ولی متولد ۲۹آبانم ) زندگی یادم داد ذات هیچ آدمی بد نیست!):
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
یه بازی کامپیوتری داشتیم اسم شخصیتای اصلیش سیولا و زیک بود
خانمِ آقایِ پسر عمو🤭💜۲۹ متر زبون دارم پس باهام بحث نکن چون اونی که میبازه خودتی ماچ به کلت😘ّمخاطب من یکسری ... های نینی سایتین،بقیه که جون منن به دل نگیرن💜میدونم میخوای کمکم کنی ولی من برای تجربه های بیشتر به این سایت سر میزنم پس لطفا زیر ۱۸ سال سعی نکنن که منو راهنمایی کنن🤍ممنون میشم
اون کارتنی که یه خرگوش مانند از داخل سطل در میومد بیرون و با یه پسر بچه بودن...
سطل سحر آمیز بود فک کنم
مدیر عامل کارخونه تولید رشته تحصیلی هستم😎😎😎 (این بخش امضام فان است) من همون دختریم که قول دادم برای هدفام هر روز بجنگم محکم که تا حدی هم موفق شدم امیدوارم بقیه راه هم درست برم 🧡🧡🧡هر چه تیر زدی زخم نشد جوانه شد 🌱🌱🌱 با افتخار یه نویسنده ام😌 (و عاشق شغلمم هستم😎) یکی از اهداف امسالم چاپ کتابم کار های ادیت هم انجام میدم گاهی آقایون درخواست قبول نمی کنم (راستی سال تولدم رو تو امضام به شوخی نوشتم ولی متولد ۲۹آبانم ) زندگی یادم داد ذات هیچ آدمی بد نیست!):
ی فیلمی بود ی مرده از زنش جدا شده بود زنش زنگ میزنه میگه دخترتو دزدیدن بیا میره ی جزیره عجیب غریب اخرای فیلم معلوم میشه خود مردرو برای زنبورا میخاستن قربانی کنن آتیشش بزنن که محصول خوبی برداشت کنن که اخر فیلمم به مرده میگن زنبور نر بمیر زنبور نر بمیر 😐😐😐🤷♀️🤷♀️🤷♀️🤷♀️
یه کازتونی حوالی سال 80 شبکه دو میذاشت نمی دونم اسمش حیوانات خانگی بود مرغ خانگی چی بود دو تا دختر بودن تو خونه شون انواع حیوونا داشتن، مرغ خروس گاو گربه
یه روزی به آرزوهام می رسم چون خدا رو دارم، پس پیشاپیش میگم خدایا شکرت
یه بازی کامپیوتری بود داستان معمایی شخصیت اصلی یه خانم بود که وارد یه شهر میشد شهر خلوت بود اونجا هتل میگرفت بعدس میرفت تو شهر گشت میزد بارون میومد و مراسم ختم کسی تو کلیسا بود کسی یادش هست؟