۱۰ ماهه ازدواج کردم سه ماهه باردارم مادرشوهرم تا فهمیده رفت یه معجون داده دست شوهرم. شوهرمم قایمش کرده بود تا ازش پرسیدم این چیه گفت دعای رزق و روزیه مادرم داده 🙄 گفتم برای زن سه ماهت که از روز اول دکترم گفته دمنوش و تن ماهی و جیگر نخور اخه این معجون چیه اوردی خونه. اندازه یه بطری اب معدنی کوچیک یک سومش خالی شده بود رنگشم زرده روح و روانم ریخت بهم. با شوهرم حسابی دعوام شد اونم من و اورده گذاشته خونه مادرم علت دعوامونم به مادرم گفته دخترتون به مادرم بی احترامی میکنه و رفته. اینا کرد هستن ما ترک. واقعا احساس میکنم با کسی ازدواج کردم که افکار پدربزرگمو داره. نمیدونم چیکار کنم
تو قرآن پخش و گلاب اسپری کن دعای بد باشه اثر نمیکنه با همسرتم درگیر نشو
وانمود میکردی خوردی
میریختی دور
میریختی دور
دیگه دعوا کردن نداشت
کاش با ملیت خودتون ازدواج میکردید
گاهی بخاطر تفاوت فرهنگ هاست
چه بد که بردتت خونه مادرت
منظورش از اینکار چیه؟؟
نمیرفتی خونه بابات،میشستی خونت
ربطی به کرد و ترک بودنتون نداره شوهرت ی آدم خاله زنک و خرافاتی هست
واسه چی تا با طرف یمدت زیر ی سقف زندگی نکردین خوب نشناختینش بچه دار میشین. اون بچه چ گناهی کرده
یا خدا من بودم قیامت میکردم بخدا ادم به مرز جنون میرسه شوهرت چه ادمیه بگو شاید سم بوده اوردی بعد چه جوری میداده تو میخوردی متوجه نمیشدی؟
الان میان میگن چه ربطی به ترک و کرد داره
ولی طفلک بچت که قراره زیر دست همچنین پدری بزرگ شه
مادرشوهرم و خواهر شوهرم شش ماه دوم سال میامدن تهران خونه همسرم هر روز غذای حاضری میخوردن الان براشون سخته که شش ماه باید تو روستا باشن نمیدونم گناهم چی بود با این خانواده وصلت کردم همسرم با خودم خوب بود رفتارش و هست اما اگه بگم خواهرت مادرت فلان کار و کرده مثل فشفشه میره رو اسمونا حتی حاضره منو ببره بزاره خونه پدرم. شوهری که باهام طی کرده بود اگه قهرم کردیم نباید جدا بخوابیم حالا سه شبه تنها خوابیده
حواسش ک نبود مینداختی سطل اشغال دعوا کردن نمیخواست ب فکر بچت باش استرس و بحث اصلا خوب نیست براش
باورم نمیشه هنوز کسایی هستند ک ب اینجور چیزا اعتقاد دارن
چقدر بچه هستین هر دونفر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
