ازش پرسیدم گفت من رکم تو لوسی زود قهر میکنی
منو تو یه دنیا فرق داریم و هربار هر روز ده بار باهم دعوا داریم
همش رابطمون در حال جنگه پس بهتره انگار دوست نبودیم هیچوقت
منو تو هرچی هرکار بکنیم تهش یه جنگ میشه
من هنش از زبون تند ایشون گلایه داشتم ایشون از حساسیت من
مثلا یکی از بدترین دعواهایی کردیم باهم رفتیم بیرون من بهش گفتم پنج دقیقه صبر کن الان میام برم این مغازه خرید کنم
پنج دقیقه شد هفت دقیقه ایشون بهم بنگ زدن گفتن گوشیم شارز نداره زودتر بیا منم گفتم الان دادم میام درسته منم بی فکری کردم یه وسیله دیگه یادم اومد نخریدم خریدم بعد رفتم وقتی رفتم چشمت روز بد نبینه وسط خیابون فحش میداو و دعوا میکرد خفه شو غلط کردی مگه من معطل توام بیشعور و فلان و فلان منم بهم برخورد تاکسب گرفتم رفتم
یا یه بار رفتیم بیرون دوست منم باهامون بود دوستم گفت پاهام درد میکنه بیاید راه نریم یه جا بشینیم گفت کسب دعوتت نورده نشکل داری تاکسی بگیر برگرد خب من خیلی بهم برخورد بعد گفت من چیزی تو دلمه رو رک میگم شما تو دلتون نگه میدارید
البته سر این من مدتها باهاش حرف نمیزدم که میگفت تو لوسی و فلانی
البته اینم میگم واقعا میشناسمش هیچی تو دلش نیست و واقعا انسان خوبیه
چیزی اذیتم میکنه رفتارش باهام جلوی بقیس خیلی ادم رو خرد میکنه با بی محلی های ضایعش برای همین میخواستم بدونم نطرتون رو🥲