یکماه پیش خیانتش رو فهمیدم و ظاهرا تموم کرد و پشیمون بود دیشب دیدم تو دسشویی گوشی برده و صدای پیاماش داره میاد منم در و باز کردم عصبی شد و منم بین در بودم چنان ها داد ب در شانس آوردم بهم نخورد باردارم هفت ماهمه اومد بیرون کلی بحث و دعوا منو زد چنان میزد زیر گوشم و با سیم جارو برقی افتاد ب جونم البته منم میزدم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پشیمونم.. از زندگانیم گله دارد جوانی ام.. بزرگترین تصمیم های زندگیم رو وقتی گرفتم ک هنوز عاقل نشده بودم.. دندون عقل داشتم فک میکردم عاقلم.. اون موقع ک فقط ی مشت غرور بودم و طراوت و زیبایی جوانی..کاش برگردم ب 18 سالگیم