یک کم خیلی کم تو گفتارش انگار شل حرف میزد ولی پدرش دکتر گفتار درمان بود و برای گفتار روش کار میکرد
اما حرکتی ببخشید خدا مرا ببخشد مثل ادمهای دست و پا چلفتی بود زمین میخورد سریع نمی توانست یک کاری را انجام بدهد اما خوب شد یک کمی هم چاق بود لاغرش کردن
خلاصه بگم این مدر و نادر یا پول و اگاهی و حوصله این بچه را کوبیدند یکی دیگه ساختند
حالا هم نوجوان و پسره فنی حرفه ای میره و کارهای فنی را یاد گرفته
البته یک دوره هم ارایشگری رفته پارسال فرستادندش شاگری در یک مغازه پسرم میگفت مامان کارش خوب بود از ته دل خوشحال شدم