دارم روانی میشم با اینکه تا الان همه چی خوب بوده
بچه اوله
طبیعیه منم همینطور بودم تا بدنیا نیاد همینطوری
طبیعیه، اکثرا همینَن
منم سونو انومالی دادم گفت سالمه ولی هزار تا فکرو خیال میکنم
طبیعیه ولی تا فکر بد میکنی ذکر بگو و با خدا صحبت کن
عزیزم همه همینن من واسه سنو انو مالی رفته بودم آنقدر گفتم آقا تورو خدا مشکلی نداره گفت خانوم توی این اتاق قرآن نیست دست بزارم روش بگم مشکلی نیست
فقط کافیه وقتی این افکار سراغت اومد بلند با خودت فکر مثبت و مخالفش رو کنی ذکر بگو با توجه و حضور قلب
والا من اولین بچمم هست
تا اینجا که چن روز دیگه به دنیا میاد
اصلا نگران اینکه اتفاقی براش میوفته یا چیزی نبودم
حتی الانم میدونم یه دور بنو ناف دور گردنشه
ولی نگران نیستم
اونیکه خودش داده خودشم نگه میداره
عزیزم این نگرانی ها از شروع بارداری هست تا روزی که زنده باشی انشالله... من همیشه میگن مهر مادری کمه باید بگند جنون مادری... مادر دیووونه وار عاشق بچشه بدون هیچ منطقی.. این خیلی سخته... دخترم ده سال و نیمشه... امروز واسه یه امتحانش استرس داشت.. هر چی بهش میگم نمره مهم نیست ، تلاشت رو کردی بقیش رو ول کن.. گوش نمی‌ده دلش میخواد همه نمراتش خیلی خوب باشه.. حالا اون رفته مدرسه من از ساعت هفت مثه مرغ سرکنده ام که اگر به مغز و روحش فشار بیاره آسیب ببینه چی میشه...😭😭😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
