برادرشوهرم اینا سر چیز مسخره باهامون قهر کردن دوساله نمیان خونه ما عید دیدنی هرجا منو شوهرمو ببینن سرشونو برمیگردونن اونور حتی پدر و مادر منکه بیخبرن با اونام یه سلام علیک نمیکنن پیش مردم
همه هم میدونن ک تقصیر اوناست، بعد خواهرشوهرم گفته جلوی مامان بابای منو میگیره بهشون بگه حق ندارم باهاشون حرف نزنم چون برادرشوهر وجاریم ازم بزرگترن باید من پیشقدم بشم وگرنه من میدونم و دخترت، دخترتو خوب تربیت نکردی
مامانمم میگه اگه همچین کاری کنه هرچی از دهنم درمیاد بارش میکنم زنیکه رو
به شوهرم گفتم گفت حق نداره جلوی مامانتو بگیره به اونچه ربطی داره فضولی میکنه اگه حرف داره به روی من بیاره پس عرضه ی گفتن نداره
خیلی سلیطست میترسم چیزی بگه باز دعوا بشه اخه هرچی میشه جلویمامانمو میگیره