2737
2734
عنوان

برادرشوهرم فکرمو درگیر کرد

401 بازدید | 22 پست

دوستان ما امشب از بیرون اومدیم دیدم دوتا دونه موز رو پله هامونه گفتم حتما مادرشوهرم گذاشته برای جاریم هرچقد شوهرم مادرشوهرمو صدا کرد جواب نداد منم گفتم برمیدارم میذارم تو خونه ک اگ مال هرکی بود برداره گذاشتم جلوی در رو میز بعد دیدم یهو برادرشوهرم زنگ زد گف موز تو راه پله رو شما برداشتید گفتم اره بیا بگیر اونم اومد گرفت رفت خداوکیلی بخاطر موز نمیگم اما چجوری روش شد بیاد پایین زنگ بزنه برداره اخه همین امشب جاریم زنگم زد واسه نهار برادرشوهرم الویه ازم خواست من کل ظرفو براش خالی کردم برد میگم دیگ دوتا موز چ ارزشی داشت زنگ بزنه اگر شوهر من بود عمرا زنگ نمیزد میگفت حتما اینا برداشتن اشکال نداره به نظرتون من یکم زیادی دلخور شدم یا حق‌داشتم؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2740

نمیدونم  شاید بهش احتیاج داشته ولی منم بودم ناراحت میشدم 

دختر قشنگم🥰تو همه وجود منی وقتی نگاه اون چشمای مشکی و فندقی جذابت میکنم یه حسی تو دلم به وجود میاد که انگار دنیا تو مشت منه...خداروشکر میکنم که بعد کلی انتظار یه دخمل خشگل و ناااازی مثل تو به من هدیه کرد💜
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   mahsa_ch_82  |  1 روز پیش
توسط   niهانیتاha  |  23 ساعت پیش