چی بگم
روزگار اینقدر بد شده مردم سراسر رنج و غم هستن
یادمه تو یه کتابی خوندم جایی که جوان ها می میرن یا گریه می کنن از بدی روزگار یا دنبال فرار هستن اونجا خود جهنمه !
من دوستام یا خواستگار ندارن یا مطلقه ان یا نامزدی بهم خوردن ! خودمم از فردا در به در خونه مردم
راسش راست می گفتن واسه آدمایی مثل من متولد نشدن بزرگترین موهبته !