دلم گرفت انقد دلم‌براش تنگ شده بود انقدر بوسش کردم انقدددد بوسش کردم‌همش‌میگفتم‌وای الان میره تموم میشه هی میگفتم بذار انقدر بوست کتم دلتنگیم تموم بشه وقتی نشست بهش گفتم انقد میخوام‌ازت سوال بپرسم بهش گفتم قران چی بخونم ی لحظه ساکت شد پشت من داغ شد ب جوری ترسیده بودم تو‌خواب بهم گفت نترس داره بهم الهام میشه بذار بهت میگم‌نترس بابا دارن ب من میگن بعد گفت سه تاسوره نام برد تبارک‌و‌حجرات ی سوره یادم رفت بهش گفتم این چ سوره ای ی آیش و‌برام خوند ک‌بازم‌یادم‌نیست بعد گفتم میخوام‌ازت عکس بگیرم یادگاری بمونه همش ببینمت هرکار کردم دوربین گوشیم‌خراب بود نمیشد یدفعه بیدارشدم واقعا دلتنگم😭😭😭😭اخ بمیرم براش
عزیزدلم خدارحمتشون کنه
اره منم خوابشو دیدم همین هفته کلی جیغ میزدم باباااا باباااا تو زنده ای
گفت ۴۰ تا سبزی بده پاک کنم توهم ۴۰ تا نذر کن
حالا میخوام ۴۰ تا نون وپنیر سبزی ببرم سرخاکش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
