ماهم اومده بود لعنتی نفهمیده بودیم اومدم یچیزی ازفرگازدربیارم حس کردم یچیزی فرارکرد ترسیدم مامانم نشست همچی روریخت بیرون فضله شو پیدا کرد نمیدونم چرانفهمیده بودیم ولی زرنگ بود میومد توتله خوراکیشو میخورد فرارمیکرد
چسب موشو توتله هایی که درشون بسته میشه بزاراگه باشع گیرمیوفته