پدرم معتاده و بداخلاق..اعتیادش به شیشه اس و کلا زندگیشو فراموش کرده..میگه تو مراسمای بله برونمو عقدم نمیاد..قهر کرده رفته..نامزدم و خانواده اش بهترین شرایطو دارن..اخلاق نامزدم عالیه..امشب گفت بابات میاد برای بله برون دیگه؟گفتم نمیدونم..گفت یعنی چی نمیدونم زشته آبروی جفتمون میره..گفت بابام قبول نمیکنه اینجوری من خیلی باهاشون جنگیدم نزار سر این موضوعم بجنگم..گفت بابای دخترخالم تو عروسیش از اول تا آخر وسط بود مگه میشه یه پدر اینقدر بی احساس باشه..اینو که گفت من چنان ناراحت شدم یاد همه بدبختیام افتادم ناخواسته زدم زیر گریه..هی خواست از دلم در بیاره..نشد که نشد..هنوز بعد ۳ ۴ ساعت دارم گریه میکنم..من چیکار کنم شما بگید..یعنی نامزدیمو بهم بزنم..عاشقشم عاشقم خیلی پسره خوبیه چیکار کنم..بابام نمیاد تو حال خودش نیست
نه عزيزم بهم نزن
دايي و عمو و پدربزرگي نداري؟؟
مگه بدون رضایت پدر میشه عقد کنی؟
هر چی باشه پدرته
از خدا بخواه راه حل بزاره جلو پات
فقط اونه که میتونه کمک کن
اونقدر چیز بدیم نگفته بنظرم که بخوای باهاش کات کنی
میفهممت 💔
اگه شرایط مهیا هست بدون پدرتون برگزار کنید مراسم رو اگه هم مطمئنید که وقت دیگه ای پدرتون حتما به مراسم میایید به تعویق بندازید
بهم نزن
دوست بودید یا سنتی؟
نه چرا اصلا فکر اینکه بهم بزنی به سرت زد
چرا ب بختت لگد بزنی
ی جوری باباتو ردیف کن تو جمع مرتب بشینه در حد یکی دوساعت
درکت میکنم خیلی دردآوره
انشالا خدا این سختیاتو برات صد برابر جبران کنه
نامزدت باهات همکاری کنه اون روز بگین بیمارستان بستری شده
این کارو نکن بخاطر بابات خودت نابود نکن برو سرزندگی..
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
