تا منم مجرد بودم مهمونی داشت میرفتیم کمکش یکی جارو میکرد یکی کمک غذاش میکرد و....تویهمه چی همیشه تو جونش بودیم اما من راهم یکم دور تره همیشه همه کارام تنهایی بوده به مامانم حتی زنگ نزنم اونم نمیزنه از خانواده شوهرم ک خیری ندیدم دوستای الانم ک دیدید ماشالا پولم ک اونقد ندارم حداقل خبر مرگم ی کلاس بتونم بنویسم