سلام خانما من یسال و نیم ازدواج کردمو طبقه بالای مادرشوهرم زندگی میکنم کل مشکل زندگیمم از اینجا شروع میشه🤗🤦🏻♀️سرمایم ندارم حتی برم مستاجر بشم
خیلی اذیت میشم مادرشوهر خیلی زرنگه پیش همه خودشو میزنه به مظلومیت و گیجی ولی خدا میدونه چیه
شوهرمم خیلی خوبو دلسوزه دلش برا مامانش میسوزه😑مونده وسط ...حرف یادش میده میگه پام درد میکنه زنت بیاد غذا بپزه تو خونمون دعوا میوفته نهایت من کوتاه میام هفته پیش ۲۵نفر افطار دعوت کرده بود رفتم کلی حمالی کردم بهترین غذارو پختم بعد از مهمونا خواستیم با شوهرم یکم دیگم غذا بخوریم اومد قابلمه رو برداشت برد شوهرمم دید منم از اونروز نرفتم خونشون، نمیتونم خانوادم دعوت کنم یا باهاشون برم بیرون ناراحت میشه ، میخوام برم بیرون میغد راه پله یا همیشه پشت پنجره چک میکنه منم نمیتونم چیزی بگم یا جواب بدم تو روش فقط غصه میخورم قبل سال تحویل انقد دعوا انداخت تو خونمون میخواستم خودکشی کنم ...
راهنماییم کنیدلطفا....