عشقم ساعت ۱۱شب بهش زنگ زدم غروب گوشیشخاموش بود تا نیم ساعت بعدشم که زنگ میزدم جواب نمیداد
تا اونموقع ۱۱جواب داد خواست مثلا سربه سرم بزاره گفت من امروز با یکی رفتم سر قراره به اصرار اون نمیدونم کادوی مورد علاقموخریده بود شاموبیرون خوردیم بعد رقصیدیم عجب اهنگی توماشین گذاشته بودیم🥆😑
و ازاین حرفا بعد گفتم شوخی میکنی گفتم کی بود گفت یه بنده خدا بعد اخر سر بغضم گرفته بود خنده میکرد بعدش گفت که با رفیقم رفته بودم بیرون دختر کجا بود
بعدش امروز باهام قهر کرد سرهمین که دیشب چرا همچین رفتار کردی لج و لجبازی کرد خلاصه تا یکم اشتی کردیم
...