قبل ازدواج دوست بودیمچند سال نامزدبودیم آرزومون این بودبریم خونه خودمون الان من حسرت اینو دارم که شوهرم فقط باهام حرف بزنه میادخونه میره توگوشی قبل خاب میره توگوشی بیدارمیشه میره توگوشی منم یه شدم یه زن غرغرو افسرده که بهم میگه بدترباغرزدنلت داری دورم میکنی امروز با کلی ذوق رفتم کنارش صفحه گوشیشو بازکردیه زنگ بزنه توصفحه فیلمای ...بودقلبم مچاله شدنمیدونم بروش بیارم یانه بگمم مثل همیشه بهانه هارو ردیف میکنه