ببین گل من ، من نمیدونم شما متاهلی یا مجرد اما از اونایی هستی که میخوای حرف فقط حرف خودت باشه.بخوای بااین فرمون بری جلو خدای نکرده زندگیت از هم میپاشه.
باز هم تاکید میکنم زندگی مشترک یعنی احترام گذاشتن به خواسته های همدیگه. اینکه پوشش من رفتار من صحبت من ارتباطات من فقط به خودم مربوطه نه به کس دیگه مربوط به غریبه هاست نه مربوط به همسر ادم.
شما یا همسرت فرقی نداره نمیتونین هر پوششی که خواستین داشته باشین بعد بگین فقط به خودمون مربوطه.
شوهر شما نمیتونه بعنوان مثال معتاد باشه بعد بگه فقط به خودم مربوطه.
شوهر شما نمیتونه زن باز باشه یا رفیق باز باشه بعد بگه به خودم مربوطه.
شوهر شما نمیتونه تیپ جلف و به دور از شان یه مرد داشته باشه بعد بگه فقط به خودم مربوطه.
همه ی این ها به دوطرف مربوطه.
و بهتره که حالت دستوری و زورگویی نباشه چون وقتی با لحن زوری گفته بشه طرف مقابل که یکیشم شما باشی گارد میگیره و میخواد لجبازی کنه اما برفرض که حالت دستوری هم باشه حرف من اینه که تو زندگی بد نیست بعضی جاها آدم کوتاه بیادش.
حالا اون شخص هم میتونه مرد باشه هم زن.
منم به استاتر گفتم یه مدت کوتاه بیاد اعصاب شوهرش که آروم شد دوباره مانتویی بشه اگرم تحت هیچ شرایطی شوهرش قبول نکرد که مانتو بپوشه خب حالا چادر سرش کنه.چون یه چادر سر کردن اونقدرا هم بد نیست که بخواد زندگیشو بخاطرش خراب کنه.
شما فرض کن استاتر اصلا کوتاه نیاد و همچنان مانتو تنش کنه اما در عوض خدای نکرده زندگیش از هم بپاشه یا همش تو زندگیش جنگ و دعوا باشه آیا اینکار کار خوبیه؟ یا کوتاه بیاد و زندگیش دوباره آرامش بگیره خوبه؟
و اینکه در رابطه با حرفتون که گفتین ما احترام متقابل ندیدیم باید بگم که استاتر دقیقا توضیح نداد که تو دوران مجردیش مانتویی بوده یا چادری و به اجبار پدرش چادری بوده یا شوهرش.برای همین اگر از اول تو مجردیش مانتویی بوده و بعد از ازدواج شوهرش با زور و اجبار چادریش کرده که خب بله حق با شماست احترام متقابلی دیده نمیشه
اما اگر زمانیکه که شوهرش اومده خواستگاریش چادری بوده(به اجبار پدرش) ولی بهرحال چادری بوده و شوهرش ایشونو چادری پسند کرده پس وقتی که چادرو گذاشته کنار یعنی شوهرش به خواستش احترام گذاشته پس حالا ایشونم باید به خواسته همسرش احترام بزاره و دیگه یهو از مانتو به شومیز نره.
و دلیل دعوا درست کردنه شوهرشم میدونی چیه؟ شوهرش چون گفته که این لباس رو فقط خونه مادرامون بپوش نه جای دیگه و وقتی که دیده ایشون این لباس رو با خودش برده مسافرت فکرکرده که پس لابد میخواد این لباسو تو مسافرت تنش کنه برا همینم ناراحت شده و با خودش گفته بخوام به این زن رو بدم دو روز دیگه خیلی کارای دیگه ام میکنه مثلا روسریشم از سرش در میاره برا همینم خواسته از الان یه خودی نشون بده تا استاتر بفهمه که نباید پا رو خط قرمزای شوهرش بزاره.
بعدم بزار یه چیزی رو بطور کلی بگم بهت
هیچوقت هیچکسی از همون اول چیزی رو به حالت زوری و دستوری به طرف مقابلش نمیگه.اولش دوستانه و با زبون خوش میگه .مثلا طرف به زنش میگه من دوسدارم چادری باشی یا مثلا طرف به شوهرش میگه من دوسدارم رفیق باز نباشی و
... اما وقتی که طرف مقابلش لجبازی کنه و قبول نکنه اونجاست که حالت زوری و دستوری میشه.پس در اینجور مواقع آدم باید موضع خودشو پیدا کنه یا باید با طرف مقابلت لج و لجبازی کنی و هرروز جنگ و اعصاب خوردی داشته باشی تا فقط طبق خواسته های خودت راه بری یا هم که اگر همسرتو و زندگیتو دوسداری باید یه جاهایی بخاطرش کوتاه بیای تا قبل از اینکه کارت به دعوا و شرایطی مثل استاتر برسه.