2737
2734
عنوان

امروز صدای شکستن قلبمو شنیدم

189 بازدید | 4 پست

امروز من رفتم اداره اموزش و پروش یکاری کوچکی داشتم یه فرم را باید میبردم تحویل میدادم تا وارد اداره شدم عموی دوستم را دیدیم اینم بگم که قبلا من و دوستم یجای کار میکردیم و عموش خیلی میومد محل کارمون و دوستم با عموش خییلی صمیمی بود خیلی من سلام کردم و گفتم عه اقای رضایی خوبین سلامتین شما عموی مریم هستین اونم داشت با یه خانم حرفی میزد گفت سلام بله عموی مریمم خوب که چی .....منم هنگ کردم از طرز برخوردشون خلاصه فرم را بردم امور اداری گفت باید رییسس امضا کنه گفتم رییس کجاس گفتن ک طبقه بالا تو فلان اتاق رفتم اونجا دیدیم بله رییس اموزش و پروش عموی دوستم ک دم در واقعا برخوردش بد بود ...بهش گفتم من اصلا کار خاصی نداشتم ک بخوام شما برام انجام بدین و از روی رفاقتی ک با مریم داشتم شما را دیدیم خوشحال شدم و باهاتون احوال پرسی کردم من حتی نمیدونستم سمت شما چیه.....ایشون هم بسیار خجالت کشید و گفت ببخشید گفتم خدا ببخشتتت چرا ادما تا ب مقام و جایگاهی میرسن خودشون را گم میکنن اومدم اینجا قسم بخور من ب هرجای رسیدم اصالت و انسانیتم را فراموش نمیکنم 

عشق یعنی جای نفرین با دعا یادش کنی ....خانه اش آباد دلداری که یارش را فروخت

هعی خدا

همه جا از اینا داریم

دلم یه نارنگی پوست پوست شده ست هندونه سفیده،دلم چای سرد شده ست،ته دیگ سوخته ست،خورشت ته گرفته ست،دلم خرمالوی نارسه، لیمو شیرین تلخه،دلم ذوق کور شده ست،نمره ۹.۷۵عه دلم کفش سفید مورد علاقه گلی مه که گِلی شده دلم غروب جمعه ست... انگار بالش ندارم،انگار پیتزام سس نداره،انگار سیب زمینی سرخ کردم نمک نداره،انگار نور خورشید اتاقمو نمیگیره،انگار نوار کاستم رو دستگاه نمیخونه،انگار بهار نارنجام بو نمیدن انگار هدفون ام روشن میشه ولی صدایی ازش در نمیاد انگار نقاشیم رنگ نداره....

دخترخاله من تو داشنگاه آزاد درس خونده بود همون رشته من رو اما من تو سراسری من زودتر از اون دانشگاه رو تموم کردم چون سه سال ازش بزرگ بود خاله کوچیکم معلم بود از طریق نهضت‌ اون رو برو نهضت سواد آموزی اونجا معلم شد سالی یکبار فقط یکبار بهش حقوق دادن مادر همون دختر خاله ام وخودش اونقدر پز می دادن من هم بعد از دوسال اونها رو واگذار کروم به حضرت عباس  یکماه بعدش از نهضت سواد آموزی پرتش کردن بیرون کلا اسمش ابطال شد کلا ها حتی اون سال حقوقش رو ندادن گلم خیلی به من ودوتا خواهرهام پز می دادن چوب خدا صدا  نداره از بابت کار واگذارش کردم بخدا

ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



دخترخاله من تو داشنگاه آزاد درس خونده بود همون رشته من رو اما من تو سراسری من زودتر از اون دانشگاه ر ...

میدونی از چی سوختم از اینک من فقط جهت احترام ب ایشون سلام کردم و حتی نمیدوستم اصلا تو اون اداره مشغول کاره اصلا دم در دیدمش بعدا متوجه شدم ک رییس اونجاست خدا هم کیا را رییس میکنه

عشق یعنی جای نفرین با دعا یادش کنی ....خانه اش آباد دلداری که یارش را فروخت
2742
میدونی از چی سوختم از اینک من فقط جهت احترام ب ایشون سلام کردم و حتی نمیدوستم اصلا تو اون اداره مشغو ...

اون خاله ام و دخترش به همه تیکه انداختن اما بهترین داماد نصیبشون شد براش گوشی آیفون ۱۳ معمولی گرف دختری که شوهرهای همه دخترهای دیگه رو مسخره می کرد من اون دختر خاله ام رو بابت شغل واگذار گش کردم بخدا 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز