دوستان من این دومین انتخاب اشتباهمه
با خانوادش و یه سری اخلاقای خودش مشکل دارم . مدام فکر طلاق و جدایی تو ذهنمه مخصوصا اگر تنخا باشم یا با کسی درموردش حرف بزنم . اما وقتی با من خوب و مهربون میشه این افکار رو فراموش میکنم . میشه منو راهنمایی کنید چطور اماده طلاق بشم؟؟
دقیقامثل منی اگه اینطوره زودپشیمون میشی
روخودت کارکن ببین افسردگی نداری
خیلی زوده برافکرکردن به جدایی عزیزم
منم دقیقاهمین مشکلاروخیلی داشتم مخصوصامحدودکردن
ولی بعداز۳سال این اخلاقش درست نشده هاقابل تحمل ترشده
ولی راجع به اینکه نزدیک خونواده شوهری خودم باشم خیلی مشکل باشوهرم پیش میادسرهمین نزدیکی وبه هیچ عنوان شریکی ونزدیکی روتوصیه نمیکنم مگراینکه شرایط سخت باشه وزن هم صبورباشه ولی اگه قرارباشه کاربه طلاق بکشه سریع برامستقل شدنم ودورشدنم کاری میکردم
خیلی وابسته خانوادشه تز اونا کنده نمیشه اصلا . هرشبم یکی دو ساعتی منو تنها میذاره میره خونشون . خونه پدرم منو بزور میبره وقتی هم که برمگیرم خونه انگار میخواد دعوا کنه باهام . اخلاقش عوض میشه .
خووش و خانوادش فوق العاده ادمای زبون نفهم و بی شعور و بی ادبی هستن
