من دوماه پیش ی فیلم زنو مرد غریبه درحال رابه کاملا لخت رو تخت اتاقمون دیدم
جمعه رفته بودیم دهات خونه مادربزرگم اینا همسرم با پسرخاله و رفیق دهاتیش میرن شهر بازار دام فروسی چون پسرخاله همسرم دامداری داره.بعد وسط راه ب گفته شوهرم میگه دوست رفیقم ب رفیقم زنگ زد ک بیا شهر کار واجبی باهات دارم