سلام دوستان من ۲۶ سالمه و ۱۱ ساله که ازدواج کردم، یک‌دختر ۵ ساله و یک پسر ۱۴ ماهه دارم که بیشتر مسئولیت اینها رو دوش منه چون شوهرم سرکاره و نیست ،هر جا میخام برم مریضن مسافرت، عروسی و ......کلا افسرده شدم دخترم بشدت اذیت میکنه و پسرم نوپاست حالم اصلا خوب نیست گاهی میگم بمیرم راحت میشم، دیشب پسرم تب داشت یکم بدنش لرزید در حد دو سه ثانیه خییلییی ترسیدم و داد زدم بچه ترسید و کلی گریه کرد شوهرمم هرچی دلش خاست گفت چون اون که اومد بچه خوب بود نمیدونم از خستگی توهم میزنم چون خیلی حساسم بچه تکون بخوره فک میکنم تشنجه از دیشب حالمخیلی بده شوهرم میگه سردش شده چون شلوار نداشت ولی کلا تو این چیزا همراهم نیست منم از لحاظ جسمی و روحی و ذهنی خیلییییی خستم بدنم ضعیف شده نمیدونم چیکار کنم،
سلام علی تهران معرفی میکنید لطفا
اونایی ک زود ازدواج میکنید یه سوال دارم
شماهارو بزور میشونن پای سفره عقد یا خودتون میخوایید؟
فقط بهت بگم‌اگه میخوای عاقبت بخیر بشی هوای دخترتو بگیر یوقت بخاطر بچه تازه اومده براش کم نذاری واصلا ازش نخواه برادرشو نگه داره و باعث حسودی دخترت نشید
عزیزززم بیا بغلم مامان مهربون
بچه بزرگ تو بزار مهد کودک با کوچیکه برین گردش یا اونم بزار پیش کسی برا نیم ساعتم شده واسه خودت باش یا وقتی می‌خوابه
میگذره این روزا گلم صبوری کن ان شاالله نی نی ام چیزیش نیست دیدی وقتی آدم سرمامیخوره میلرزه بدنش ؟ اونم احتمالا همون بوده
عزیزم
خدا قوت مادر مهربان
حق داری
ممکنه حق با همسرت باشه بچه لرز کرده باشه
همه ی مامان ها خسته و بی انرژی هستند وقتی کمک نداشته باشن
اما هیچ وقت آرزوی مرگ نکن
یه ذره به خودت مسلط باش
این دوران هم میگذره
بچه ها بزرگ میشن، اونوقت دلت برای این لحظه ها پر میکشه.
حواست به دخترت باشه، اون خیلی حساسِ به خاطر وجود بچه ی دوم
تو خوب باشی آرامش داشته باشی سرحال باشی بچه هات هم آروم و سازگارن
فک کن دخترت یدونه بوده همه توجها برای اون بوده یدفه ی پسر میاد همینجوری فشار روی دختر و زن هست و حقشونو مردا میخورن تو دیگه ناحقی نکن محبتت الان باید برای دخترت باشه اون کوچیکه الان فقط رسیدگی و سرویس خدماتی میخواد ولی بزرگه محبت ازشم نخواه برادرشو نگه داره وظیفه ایی نداره
ببین عزیز دلم
گریه هاتو دیگه تموم کن جانم
به خودت مسلط باش
بیشتر مراقب باش
با اورژانس تماس بگیر، از ماجرای دیشب بگو، بگو اگه همچین مشکلی خدای نکرده خدای نکرده، بوجود اومد، چیکار کنی!!! شاید نیاز باشه یه سری دارو توی خونه داشته باشی. خیلی بچه ها توی تب، دچار تشنج میشم، البته دور از جون بچه های شما. باید حتما شیاف استفاده کنن.
خانوم گل
مدیریت کن
گریه راهکار نیست
همسرت هم ضعیف بودن تو رو میبینه، بدتر بهم میریزه و اوقات تلخی میشه
دقیقا مشکل ما همینه که من خیلی استرسی ام با یک تکون یا لرز باید بچه رو ببرم دکتر تا مطمعن بشم چیزی نبوده ولی شوهرم ریلکسه میگه قوی باش اصلا تشنج بوده تموم شده الان که خوبه ،من دیشب شیاف گذاشته بودم براش و پاشویه اش میکردم ولی دستام مثل بید میلرزید شوهرمم که اونجوری بود بدتر استرس شدید داشتم و حالم خیلی بد شده بود
حق داری عزیزم
ولی این استرس بدترین ضربه رو به خودت میزنه بعد روح و روان بچه هات هم درگیر میشه.
اونقدری که بچه ها برای تو عزیز هستن همون اندازه برای همسرت هم عزیزن
در آینده بچه هات به این استرس و اضطراب و هیجان زیادت، واکنش بد نشون میدن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
