چهار ساله مزدوج شدیم هر موقع کسی منو دعوت میکنه شوروع میکنه به قیافه گرفتن و ناراحتی کردن با من
وای بخدا تا گوشیم زنگ میزنه تن و بدنم میلرزه
بدبختی ماهم هر هفته یکی دعوت میکنه
اینقدر درک ندارن همسشسشش اصرار که چرا نمیاین
بازم دفعه بعد زنگ میزنن و اگر هم نری یه عالمه حرف پشت سر آدم میزنن
وای از هرچی فامیل و شوهر و ازدواجه متنفرم
امروز خالم زنگ زد گفت برای شام بیاید
واااای نمیدونید چقدر به من نققق زد
حتی نمیزاشت کنسل کنم میگفت نه میریم ولی من خوشم از شما ها نمیاد
یه دعواهایی کردیم سر این موضوع
میگم خب بگو نمیام من مشکلی ندارم دیگه چرا اعصابم و خراب میکنی
بعد از یکساعت خودش به غلط کردن میفته
اصلا معضلی شده این موضوع تو زندگیم
هر بار حرف مهمونی میشه ما یه دعوای بزرگ داریم
بعد هرررربار هم زنگ میزنن دعوت میکنن
دارم دیوانه میشم