برادر بزرگم دعواییه یک قمه داره تو کمدش گذاشته
رابطش با برادر دیگم خوب بود
اما امان از دست مامان بدجنسم یه حرفی زد تخم تفرقه انداخت اینا دعواشون افتاد
خونه ما آپارتمانیه ...من دم در خونه بودم
دیدم برادرام دوییدن سمت هم
منم عین چی ترسیده بودم خییلی ترسوام
مخصوصا اینکه برادر بزرگم قمه داره و سابقه خوبی نداره....
برادر بزرگم عربده کشیدگفتم الان اینا همو میکشن
رفتم تو راه پله ها جیغ می کشیدم کمک کنید
در همسایه هارو محکم میزدم می کوبیدم با مشت
دوتاشون ترسیده دروباز کردن گفتم بیاین توروخدا دارن دعوا میکنن همو میکشن
سریع امدن بالا و کمی نصیحت رفتن