لطفا همشو بخونید نظر بدید من از دوباره شب میزارم جون واقعا توی موقعیت بدی هستم
اول از همه پارتنرم برام یدونه عروس هلندی خرید واسه تولدم بهم داد یدونه ام برای خودش خرید
گفت اینو من نگه میدارم اینو تو هروقت ازدواج کردیم ببریم سر خونه زندکیمون گفتم باشه اول ک بلد نبودن درست ازش نکه داری کنن خانوادش پارتنرمم اونو داد ب من گفت این ی مدت پیشت باشه
حالا شده بودن دوتا یکی برای خودم و یکی برای پارتنرم
خاهرش از همون اول ک براش عکس فرستاده بود چشمم دنبال عروس هلندی من بود ک در اوند بهش کفت این برای تو نیست
بعد در اومد ب من گفت اکر اثن یکی و بهت بدم ناراحت میشی
گفتم اونو بردارم ک خاهرت برای منیو برداره نیخوره ک اینطور باشه
بعد الان بعد از دوماه مامان پاتنرم زنگ زده هرماه زنگ میزنه حال و احوال میکنه میگه ک عروس هلندی فلانی خوبه(دخترش) گفتم اره خوبه اینا
گفت هر وقت پسرش اومد با دخترش میان در خونمون ک عروس هلندیشو ببرن ولی این عروس هلندی اونا نیست مال خودمه هردوتاش نمیخام بدم
دلم میخاد گریه کنم بارها ب پارتنرم گفتم خاهرش خودش بره بخره این برای پارتنرم یعنی برای منه
اون دختره ام از من دوسال بزرگتره خودش شوهر داره ولی هنوز چشمش ب جیب برادراشه
بگین چیکار کنم من نمیخام بهشون بدم شده میکشمشون ولی نمیدمش