تو سن ۱۷-۱۸ تا ۲۰ فک میکردم که اصلا درست نیست رابطه با جنس مخالف
بزرگتر که شدم خانوادم خیلی اذیتم کردن مخصوصا پدر
دوستامو میدیدم با دوست پسراشون میرفتم بیرون حالشون خوب بود تایمی ک من میگفتمش بهشون بریم بیرون میپچوندن ک با رلشون برن بیرون
حس عشق دریافت میکردن حس مهم بودن دریافت میکردن حس دوست داشته شدن دریافت میکردن
و من همیشه ته دلم حسادت میکردم
دلم میخواست منم یه همچین آدمی داشته باشم اصلا دلم میخواد فقط برای یه نفر مهم باشم از دید یه نفر خپشگل باشم از دید یه نفر بهترین باشم
صرفا نه هر آدمی
پیشنهادای چرت و پرت فقط دارم ک سرشون به تنشون نمیارزه
یه نفر بود روش کراش زده بودم یه سال رفتاراش ی طوری بود انگار اونم ننو میخواد
بعد یه سال که بحثشو پیش کشیدم جواب رد بهم داد
حس خیلی بدی دارم
حس اینکه از دید هیچکس خوشگل نیست یا خوب نیستم حس زیاد طردشدگی دارم
حس میکنم هیچکسی منو دوست نداره و من تنها خودمو دارم