یه عزیزی توی زندگیم هست که زندگیه خیلی سختی داشته و داره...وقتی دور از جونش دور از جونش به نبودنش فکر میکنم میگم شاید اینجوری اون راحتتر باشه...اینکه دیگه انقد سختیو درد و عذاب نکشه شاید جای دیگه ارامش و حس کنه.... بعد میگم من چقد بیشعوزم، چقد سنگدلم که به خودم اجازه میدم اینجوری راجبش فکر کنم😔
انشالله خدا گره از مشکلشون باز کنه
شاید نبودن تو کنارش بزرگترین درد باشه پس تنهاش نزار
اجازه دارم نظر بدم خانم
به جای رفتن بمون مشکلاتودرست کن وبذارخیالش ازتوراحت باشه
نه منم یه زمانی مادربزرگی داشتم یه جبروتی داشت واسه خودش بعدش سکته کرد زمین گیرشد تاکه باپتوآوردنش توخونه زدم زیرگریه حرفم نمیتونست بزنه گاهی یه اشک میریخت منم همش گریه میگفتم خدایا یاخوبش کن یا نمونه که عذاب بکشه مابه جهنم کلن بستری بیمارستانش وزمین گیریش توخونه18 روز طول کشید😢😭
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
