شوهرم منو امتحان کرد برخوردم چی باشه

خب باید یکسری موضوعات حرفها گفته بشه بعضیا خیلی دیگه خودشون محدود میکنن با ازدواج .........موضوع شما این بود که هیچ وقت همسر خود را امتحان نکنید درسته؟

شما اصلا نباید جواب میدادی و همون اول بلاک میکردی و به شوهرت اطلاع میدادی همچین قضیه ای هس و اونم بهت میگف که منم و با چه قصدی اینکارو کردم جنبه شوخی داشته کارم یا امتحان بوده

من میگم کارت درست بود که جواب دادی با این تفاسیر که میگی شوهرت اینهمه مشخصات ریز داد و حتی اگر هم مشخصات نمیداد چه مرد چه زن تو تکستای اول اگه یه مشخصات از خودش میداد جوابش میدادم و جایی که حس میکردم داره میزنه به بیراهه بلاک .....

رفتارت باید عادی باشه خوب شاید شوخی میکرده باهات . درسته شوخی درستی نبوده ولی شاید میخواسته شوخی کنه. بهش بگو از کارت خوشم نیومد اینبارو میبخشمت ولی دیگه تکرار نکن لطفا

مگه قضیه جدی جدی تو اون سطح مطرح شده بود که  ناموسی یا مزاحمته ؟؟؟برفرض که همسرش نبود یه مرد غریبه بود چهارتا زر الکی زد رفت  برای چی الکی الکی بره به همسرش  بگه شک کنه ظن الکی بیفته تو دلش که همسرم مزاحم داره میره بلاکش میکنه دیگه ......

عزیزم اگه همسر آدم به آدم اعتماد داشته باشه شک نمیکنه به خانومش و از اونجایی که این مورد متاسفانه خود همسرشون بوده در جریان گذاشتن همسرش باعث خجالت آقا میشده و همچنین باعث جلب اعتماد. پنهان کاری در هر مورد از هر دو طرف خانمان براندازه. البته این نظر شخصی منه

برخوردتم عادی باشه و اینکه خیلی حساسیت نشون ندی....... چون اگه حساسیت نشون بدی و یا سرش داد بزنی که این چکاری بود؟؟ ممکنه شک کنه که نکنه یه ریگی به کفشش بوده که ترسیده و حساس شده ...چون طلا که پاک است چه منتش به خاک است

درسته موقعی میتونست درمیون بذاره که حرف های دیگه و بیشتری رد بدل میشد نه چارتا صحبت درباره ورودی دانشگاه و چادر ...

ببین نوشته دلم برات تنگ شده این یعنی چی؟ به نظرت یه دوست خوب که شماره جدید داره اول خودشو معرفی نمیکنه و بعد بگه دلم برات تنگ شده. و بعدشم هی میگفته که من دختر نیستم و پسرم. گیرم دوست دخترش بوده و داشته این شوخی خرکی رو میکرده اگه میدیده که شوهر دوستش مطلع شد و وارد قضیه شد توبه میکرد و از این شوخیای خرکی با دوستای متاهلش نمیکرد

چه بد دل خدا بهت صبر بده عزیزم

عزیزم خودت داری میگی که فک میکن عاشق کسی بودی، خب میتونیم این کارشو خیلی بد نبینیم از دوست داشتن زیادت این کارو کرده، شما خیلی بزرگش نکن فک میکنه ریگی به کفشته، یه کم سر سنگین باش بعد ببخشش دیگه کشش ندید

خب عزیزم با همسرت حرف بزن و بگو چه کاری بود کرده

اونم به احتمال فراوان میگه شوخی و سرگرمی 

که به احتمال خیلی بالا واقعا همینه

تو هم بگو که ناراحت شدی از امتحان کردن اونم بعد چندسال 

و بگو دوست دارم رابطمون بر اساس اعتماد باشه و هرجا سوال و شکی 

داشتی مستقیم از خودم بپرس و من بهت میگم و 

از این حرفا.......... ولی ته دلت انقدر ناراحت نباش فقط کاری کن که دیگه این اتفاق تکرار نباشه

یه توصیه دیگه اینکه: یه جای حرفات گفتی شوهرت فکر میکنه تو عاشق یکی از همکلاسی هات شدی 

احتمالا خاطره های خوب دانشگاه رو زیاد تعریف کردی و از این آقا هم گفتی .البته تو منظوری نداشتی ولی شوهرت گوشه ی ذهنش مونده که

اون آقا برات اهمیت داشته

خب پس از این به بعد اصلا در مورد دانشگاه و خاطراتش حرف نزن

خصوصا پسرا

رز جان کارت اشتباه نبود عزیزم.به نظرم بهش بگو توجیحم کن که بفهمم دلیل این کارت چی بوده.من ازین مساله ناراحتم مگه به من شک داری.

اما اون داداش اکرم و اینارو بد گفتی جون اگه شوهر من بود غوغا میکرد که این کیه که شماره تورو میده به مردا اذیتت کنن