سلام عزیزا
دیروز به کراشم گفتم برای فلان کار ببینمتون گفتم چشم
گفتم چه ساعتی و کجا بیام؟
گفت هرجا شما بگی
بعدش گفت خستم و از این حرفا که امروز نمیشه ( حرفای دیروز دارم براتون میگم )
منم گفتم باشه وقتتون نمیگیرم گفت نه این چه حرفیه پس فردا خوبه؟
گفتم آخه من الان آماده هستم الان وقت دارم
بعدش گفت باز خواستم بیام خبر میدم ولی پس فردا بهتره
منم گفتم ممنونم مزاحم اوقاتتون نمیشم
گفت مزاحمین این حرفا چیه و استیکر خنده
بخدا خستم کسالت دارم سرکار نرفتم یکم خوب بشم پاشدم میگم بیاین
گفتم استراحت کنید انشاالله بهتر بشید
بعدش گفت ناراحت هستین؟ گفتم نه گفت چیشد؟ گفتم هیچی گفت جدا گفتم ناراحت نیستم خب درک میکنم کسالت دارید استراحت کنید بخوابین
بعدش گفت نتونستم فعلا بخوابم کارام اوکی بشه میام
دیگه هیچی نگفتم
غیب شد تا الان نه پیامی نه زنگی نه عذرخواهی تا اینکه رفتم جواب دیروزش رو دادم گفته بود مادرم اینو گفته تاپیک قبلیم گفتم
خیلی ازش ناراحتم عصبیم تو ی پیام ندی عذرخواهی نکنی؟ مادرش گفت اخلاق نداره راست گفت
الان نذر داریم بنظرتون بهش پیام بدم بگم نذر داریم دوست داشتین بیاین ببرین؟ یا خودمو کوچیک میکنم؟
خیلی از اخلاق های بدش رفتارهایش بی محلی هاش بی اهمیت بودناش خستم همش میخوام رها کنم بهش فکر نکنم نمیتونم چون همش جلوی چشمامه توروخدا چیکار کنم خواهرانه کمکم کنید راهنماییم کنید خستم
روز اول گفت هیچکس با اخلاق من نمیسازه تو چطوری با اخلاقم میسازی و خوبی؟ وای خدایا فقط کتاب حفظ کرده و درس خونده همیننن