5سال پیش عقد کردیم اون موقع مادرشوهرماینا یا کاری کردن که بهمون خیلیی بر خورد شب خواستگاری پدرم میخاست همه چیو بهم بریزه که نذاشتن
بعد چون هم ورشکسته شده بود هم بخاطر اون کار بد برای شوهرم حلقه نخریدن عوضش وقتی دعوت کردن ی بره جلوش قربونی کردن کلی لباس و کت و اینا خریدن
بعد الان مادرشوهرم بحث یکی دیگس هی تو جمع حلقه رو به روم میاره بار ها گفته حالا خودشون سرویس نگرفتن گفتن پول نداریم بابام هم گفت ما دخترمونو اینجوری تربیت نکردیم اشکال نداره اولش جشن نگرفتن گفتن بی پولیم بازم بابام گفت موردی نیس هیچ وقت هم به روشون نیوردیم
دیروز باز تو جمع به رومون اورد امروز رفتم پیش مامانم سر این یکم بحثم شد که چرا نگرفتن که هی اینا بزنن تو سرم واقعا رفتارم با مادرم درست نبود والان هم دارم میرم عذر خواهی
مادرشوهرم روزه هستش امروز روز 19بخدا ازش راضی نیستم و اینو فقط تو این سایت میگم قضاوتمون باشه پیش خدا راستی اینم بگم هی شوهرمو پر میکنه اونم تو جمع میگه