2737
2734

همه دورهم جمع شدن درباره بچه هاشون درباره خونه هاشون ماشیناشون حرف میزننن درباره آینده خودشون بچه اشون حرف میزنن....منو همسرم یه گوشه نشستیم چون هیچ کدوم از این ها رو نداریم که باهاشون تو بحث شرکت کنیم خیلی دلم گرفته ....عذاب میکشم....ولی تظاهر میکنم خوشحالم ....واسه حال منو همسرم دعا کنید

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

ما هم یه زمانی مث شما بودیم خونه نداشتیم برادرشوهرام خونه داشتن و تو جمع یه ذوقی میکردن میگفتن خوب زرنگ بودیم خونه گرفتیم بعد با خوشحالی میگفتن خونه خیلی گروووون شده دیگه هیچ کس نمیتونه خونه بخره 😐بعد ما هم خدا خواست و بعد از چند سال خونه دار شدیم حتی خونه ی ما بزرگتر از خونه ی اونا بود.... بعد دیگه بحث خونه رو گذاشتن کنار گفتن هر کی پسر نداره هیچی نداره (ما هم دوتا دختر داشتیم) بعد یه فامیل دور رو مثال میزدن که ای بدبخت فلانی زنش سه تا دختر براش زاییده😐جالبه حالا اونبرادرشوهرم که اینجوری میگفت خودشم پسر نداشت یه دختر داشت زنش رفته بود دکتر تعیین جنسیت کنن بچه ی دومش پسر بشه واسه همین مغرورررر شده بود فک کرده بود تا خدا نخواد نمیشه... بعد این تا چند سال حامله نشد بعدش دوقلو باردار شد همچین ذوق کردن گفتن مطمئنیم جفتش پسره بعد رفتن سونو معلوم شد جفتش دختره... و منم حامله شدم بچه ی سومم پسره... الان خداروشکر دیگه لال شدن نمیگن بدبخت فلانی زنش سه تا دختر زایید براش😏

هعیییییی من و همسرمم ۶ ساله عروسی کردیم نه خونه داریم نه بچه خواهرای شوهرم مشینن از خونه هاشون و بچها شون میگن و به قول دوستمون میگن خونه خییییلی گروووون شده دیگه کسی نمیتونه بخره ولی من و همسرم هیچ وقت امیدمون رو از دست نمیدیم و چشممون همیشه به دستای خداست میدونم خدا یه روزی حال دل ما رو هم خوب میکنه انشالله به زودی زووود حال دل شما و همسرتونم خوب بشه و هر چی از خدا میخواید بهتون بده🙏😍

2740

حسرت داشته های کسی رو نخور

خدا به یه چشم هم زدن ورق زندگی و بر میگردونه



خود من وقتی ازدواج کردم شوهرم هیچ پول و پس اندازی نداشت حتی برای خرید دسته گل روز خواستگاری و نشون پول قرص کرده بود با وام و طلاهای قبل ازدواج من زندگی رو شروع کردیم چندین سال بدلیجات طرح طلا انداختم ( خانواده شوهرم همه زنها طلا دارن اگر زنی طلا نداشته باشه خیلی از نطرشون بده )

۳ سال بعد من خواهر شوهرم ازدواج کرد یه شوهر فوق پول دار کلی طلا و خرید و هر روز مسافرت های آنچنانی و یعنی غم پول نداشت فقط دست میکرد تو جیبش و خرج میکرد

من کلی حسرت میخوردم

۶ سال بعد ازدواجش ورق برگشت وضعیت مالی ما خوب شد خونه و ماشین و طلا و در سال چندین مسافرت و برای خرج کردن پول دغدغه ندارم

اما خواهر شوهرم شوهرش مریض شد و زمین گیر تمام دار و ندارش و خرج درمان کرد تمام طلاها حتی طلاهای مجردیش و ماشین و جوری شد که خواهر شوهرم برای خرج روز مره پول قرض میکنه و با کار کردن خرج خودش و پسر شو و شوهرشو میداد و میده شوهرش آذر ماه فوت کرد ( هيچ وقت راضی نبودم این جور بشه )

پسر من که حسرت یه تلویزیون بالای ۳۰ اینج و داشت

الان همه حسرت داشته هاشو میخورن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز