شوهرم خیلی تو رودروایسیه. کار پدرشوهرم یجوریه ک هرهفته یکی دوبار بابد شبا بیدار بمونن و کار سنگینیه. همش ب شوهرم زنگ میزنه تو بارداریم خیلی شبا تنها موندم با اینکه شرایطم افتضاح بود. الانم بچم ۴۰ روزشه و حالش بده. عصر شوهرم مارو رسوند و رفت. هرچی گفت بریم اونجا میخام بچم کنارم باشه بهش گفتم اگ میخای کنارت باشه بمون خونه پیشش. خسته شدم چقد از تموم روزام بزنه برا اونا. میدونم پدرشه خب کارگر بگیره. بخدا انقد در حقمون ظلم کردن ک نگو. شوهرم همیشه خدا کمر درد داره با اینکه کار اصلیش سنگین نیست. میخام ب پدرش زنگ بزنم بگم من خسته شدم بزارین این مرد مرد خونش باشه. اینم بگم هیچ پولی تو خونمون از این کار نمیاد. ده روز تعطیلات گذشت حتی یبارم ما بیرون نرفتیم مگ پدرشوهرم میزاره. حالا من ک بچه کوچیک دادم ولی حتی جاریا و خواهرشوهرام هم ک اومدن عید دیدنی مبگرفت ب کارکردن. حالم اصلا خوب نیس خودم و بچم مریضیم نیاز داریم الان شوهرم کنارمون باشه
هر کاری که آرومت می کنه با احترام و آرامش خودت بگو بهش
یه جور نگو فک کنن پسرشونو میخوای جدا کنی بدتر پرش میکنن
بگو پدر جان پسرم مریض شده منم دست تنهام دوست داشتم کمکتون کنه ولی الان اگه خونه نباشه میترسم پسرم بدتر بشه میخوام ببرش دکتر…
یه جوری بگو حساس نشن
مغازه دارن کارشون چیه
تا شوهرت نخواد خودتو نصفم کنی با باباش تو یه پیالس دستشون و باباش ببینه تو داری میگی از جانب پسرشم مطمئنه لهت میکنه از حرص باید یجوری شوهرت رو بکشی سمت خودت بگو من الان زایمان کردم تا دوسال روحیم ضعیفه اوایل زایمان نیاز ب محبت توجه و یکم تفریح دارم ،زندگیم رو داری با بی توجهی از بین نیبری
ب نظر این کاربر توجه کن راست میگه راهی ک من رفتم تو نرو
اگه شوهرت میل جنسی بالایی داره میتونی الکی بگی نیازت دارم و از این حرفا..بکشونش خونه..ی شب ب این بهانه..شبای دیگه هم بهانش جور کن...بزار خونه بهش خوش بگذره
ارسال نظر شما
