بچه ها من روی پسر همسایه کراش بودم با هزار بدبختی پیجشو پیدا کردم . بالاخره باهم اشنا شدیم... من حدودا هشت ماهه که زیر نظر داشتمش خیلی ازش خوشم میومد خیلییی بعد که باهاش هم صحبت شدم خیلیییییی بیشتر ازش خوشم اومد اینقدر با شخصیت و خوب بود که من وسط صحبتاش خودمم یه چیزایی ازش یاد گرفتم بعد گفت همو ببینیم رفتیم یه جا نزدیک خونمون حتی دستشم به من نخورد با فاصله از من نشست فقط باهم حرف زدیم بعدش گفت که شب که رفتی خونه نظرتو راجب ادامه و جدی شدن رابطه بگو منم گفتم باشه شب که رفتم کلی بهم پیام داد که با توجه به حرفات ممکنه من نتونم تضمین کنم که در اینده رابطمون به سرانجام برسه یا نه منم گفتم من میخواستم بهت اعتماد کنم و رابطه رو جدی کنم و بعدش خیلی رسمی ارزوی موفقیت کرد و خداحافظی کردیم واییی من بعد از قرارمون هم بیشتر عاشقش شدم اولین باره اینقدر شخصیت و رفتار یه پسر به دلم نشسته دلم نمیخاد از دستش بدم هرروزم میبینمش اینم برام یه عذابه چیکار کنممم برم بهش بگم من دوست دارم؟ غرورم چییی؟ نمیتونم از این حس قشنگ بگذرم لطفا کمکم کنید