خواب دیدم رفتم حرم امام رضا بعد در ضریح واسم باز شد بوشو حس کردم چه بوی خوبی داشت.. از ذوق نمیدونستم چیکار کنم بعد در همون حین نفس نفس میزدم و اسم ی بچها فامیلمون که مریضه رو تکرار میکردم عجیبه به یاد خودم نبودم
گوشیمو دراوردم از داخل ضریح عکس بگیرم که بیدار شدم
قبلا خواب دیده بودم به زور میخواستم وارد حرم بشم نمیزاشتن اما اینبار..
دومیش ای کاش هیچوقت از خواب بیدار نمیشدم..شب تولد حضرت ابوالفضل خواب دیدم یه پرچم بهم دادن گفتن این پرچم حضرت ابالفضلِ🥹بازش کن بو کن منم همینکارو کردم همون بوی خوب رو داشت🥲
سومیش خواب دیدم جایی بودم میگفتن اینجا کربلاست، شبیه یه سالن بود اتاق های جدا گانه داشت ولی از اتاق ها که میومدی بیرون گنبد امام حسین رو میدیدی، من هرروز میرفتم زیارت و برمیگشتم خونمون به راحتی، این اتاق ها قبر حضرت فاطمه و حضرت رقیه و امام حسین رو من فقط میرفتم، اون قبر ها ضریح نداشت فقط سنگ قبر برآمده بود
تو خواب اصلا نمیدونستم حضرت فاطمه اصلا کسی نمیدونه کجا دفن شدن😔خیلی اونجا فضای سنگینی داشت، خیلی دلگیر بود..