2733
2734
عنوان

بابام معتاده حالم بده

158 بازدید | 14 پست

همیشه همینجوری بوده دیگه خستم فقط ناراحتم نمیتونم خود گشی کنم یعنی دلم میخواد خبر مرگش بیاد

فقط امیدوارم با رشتم حسابداری به یه درآمدی برسم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

سلام عزیزم،منم همدرد شمام،الان ۳۲ سالمه ازدواج کردم و دوتا بچه دارم خداروشکر خوشبختم و همسرمم خیلی اقاست از همه نظر خوبه،الان این خلاء که این نقص توی خانوادم وجود داره باهیچی پر نمیشه،زن داداشم خیلی خانمه همیشه دلداریم میده میگه باید این قضه رو واسه خودت بپزیری و باهاش کنار بیای این همه سال این قضیه عوض نشده دسگه نمیشه ،اما من اگه صد سال دیگم بگذره نمستونم باهاش کنار بیام

بابا و برادر یکی از دوستام معتاده.

خیلی سخته براش ارزوشه خبر مرگ برادرش بیاد. برادر جوان و زیباش تبدیل به زغال شده. خیلی بده خواهش میکنم اینکار و با خانوادتون نکنید. اگه باباش معتاد نبود پسرش م معتاد نمیشد..... 

روله ی کوردم.🕊🌞     ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو  .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که   داس دارد…
2738
سلام عزیزم،منم همدرد شمام،الان ۳۲ سالمه ازدواج کردم و دوتا بچه دارم خداروشکر خوشبختم و همسرمم خیلی ا ...

فقط میخوام یه خواستگار خوب بیاد برم از این زندگی خیلی میخوام نمیدونم چرا خدا صدام نمیشنوه

فقط میخوام یه خواستگار خوب بیاد برم از این زندگی خیلی میخوام نمیدونم چرا خدا صدام نمیشنوه

از ته دل ارزو میکنم یه خواستگار خیلی خوب بیاد و بری سر زندگیت،اینجوری حداقل کمتر حرصشو میخوری

حیف من الان ۲ تا داداش کوچیک دارم اگه عین این شن چی؟

تو نزار 

روله ی کوردم.🕊🌞     ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو  .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که   داس دارد…
سلام عزیزم،منم همدرد شمام،الان ۳۲ سالمه ازدواج کردم و دوتا بچه دارم خداروشکر خوشبختم و همسرمم خیلی ا ...

دقیقا 🥀

خدا تنها عاشقی هست که از بی توجهی معشوقش خسته نمیشه...♥️هروقت خیلی دلت گرفت حضرت زهرا رو به محسنش قسم بده برات معجزه میکنه 🌺
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز