من حدود 8 ماهه که نامزد کردم (عقد نکردم) نشونیم
مامان بابام نمیزاشتم باهم بیرون بریم میگفتن محرم نیستین نمیشه برید جایی باهم از وقتی نامزد کردم یه بار ولنتاین باهاش بیرون رفتم یه بارم دیشب که از دماغم در آوردن
بابام مشکلی نداره بابام میگه میخوام بیشتر همدیگه رو بشناسین ولی مامانم دیشب نزدیک بود منو بزنه میگه اون شب باهاش رفتی بیرون هرشب هرشب که نمیشه اون شب منظورش شب ولنتاینه
میگه حالا که اینجوری کردی تا یه سال دیگه نمیزارم عقد کنی تو خوابت ببینی عقدو
و یه عالمه بدو بیرا گفت بهم آخه چرا مگه با غریبه بودم مگه بدون اجازه رفتم آخه چجوری بشناسمش تا الآنم حرف نمیزنه میگه برو هر گوهیی میخوری بخور دخترای الان خیلی پرو شدن