مادرشوهرم هرچقدر بهش خوبی میکنم و ناهار شام دعوت میکنم بیشتر دخالت میکنه.بی محلی کنم هم عذاب وجدان میگیرم.موندم چیکار کنم.اوایل اونقدر اذیتم میکرد زورش فقط به من بیچاره میرسه.از دختراش می‌ترسه.جاریمم اصلا محل نمیده خونش دعوت نمیکنه .
ببین اگه دوست داری کسی تو زندگیت دخالت نکنه باید محدودیت ایجاد کنی برو بیای اضافی خرج اضافی اینا محبت محسوب نمیشه
جآریم عیدی نداد.افطاری هم نداد.الانم مشهدن.مسافرت.ولی من هر هفته میگم بیاین شام.یام هفته اینبار ۳بار.بعد نماز صبح خوابم برد یه‌ک بیدار شدم ساعت ۱۰.دیدم همون لحظه پشت در ۷ونمونه.ناراحت شد گفت چرا باید بخوابی تاالان
خیلی سختی کشیدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
