بخدا هرروزش دعوا بوده،مامانم میگرده از چهل سال پیش موضوع بحث پیدا میکنه با بابام دعوا راه میندازه.
خسته شدم از سرصداهاشون در به در منتظرم تعطیلات تموم شه گورمو گم کنم برم سرکار.
با کل فامیلای بابام قهریم،میریم خونه فامیلای مامانم،برمیگردیم مامانم میگه چرا تو جمع اینو گفتین؟چرا خندیدین؟چرا نظر دادین بعد یه دعوای حسابی راه میندازه
از دستش ۳۰تا آسپرین انداختم کارم به بیمارستان کشید ولی باز روش کم نمیشه.
تقصیر بابامم هست.خسته شدم بخدا😭😭😭
چیکار کنم؟